انتقام شیرین فصل دو پارت یک
تهیونگ ویو
دو سال از وقتی که من و میراندا صلح کرده بودیم گذشته بود
من و میراندا باند مون رو ول کرده بودیم و یه بیمارستان زده بودیم
میرانداو دانیل دکتر اورژانس بودن
من جراح قلب
هوسوک کمک جراح
اما جیمین قبول نکرد با ما کار کنه وقتی هم پرسیدم چرا بهم نگفت
شاید دوست نداشت خلاف رو ول کنه
از اون موقع دیگه کلا ندیدمش
به هر حال مهم نیست
" شب "
هممون شیفت کاریمون تموم شده بود
~ بچه ها
$ هوم
~ بیاین بریم خونم یه سوجو بزنیم تو رگ
+ من موافقم
¤ منم موافقم
$ منم پایه ام
همه با ماشین میراندا رفتیم خونه من
نشستن و منم رفتم براشون چند دست لباس آوردم
خودمم لباسم رو عوض کردم
+ اوو دستت درد نکنه
~ خواهش میکنم
بعد اینکه همه لباساشون رو پوشیدن رفتم دوتا چیپس و دوتا بطری سوجو و چهارتا لیوان و چهارتا بسته پاستیل اوردم
¤ بابا ما اومدیم خودتو ببینیم بیا بشین
~ خفه
¤ وا
همه نشستیم و شروع کردیم خوردن و حرف زدن
+ راستی ته ته
~ چیه ؟
+ جیمین کجاست ؟
~ خبر ندارم
¤ یادمه خیلی تو ک*ن هم بودین
~ خفه شوووو
¤ 😂 خب راست میگم
$ تو این مدت اصلا ندیدیش ؟
~ نه ، چند باری خواستم ببینمش ولی پیچوند
$ اصلا میدونی کجا زندگی میکنه ؟
~ حقیقتا نه 😂
$ پس زر رفتن رو نزن
+ راستی این بانده هست
¤ کدوم ؟
+ بلک مامبا
~ خب
+ رئیس مافیاش رو میشناسین ؟
$ والا هیچکس اونو همکارای عوضی شو نمیشناسه ، همیشه ماسک داره
+ ولی یه عکس با ماسک ازش اومده ببینین
گوشیش رو در آورد و یه عکس نشونمون داد
~ وایسا ببینم
¤ چیه ؟
~ چقدر شبیه جیمینه !
+ این شبیه جیمینه !؟ سیک*تیر کن باو
~نه واقعا شبیشهههه
¤ فکر نمیکنم جیمین باشه این عکس تو لندنه و اونم فعلا ممنوع الخروجه
~ اها راست میگی
دو سال از وقتی که من و میراندا صلح کرده بودیم گذشته بود
من و میراندا باند مون رو ول کرده بودیم و یه بیمارستان زده بودیم
میرانداو دانیل دکتر اورژانس بودن
من جراح قلب
هوسوک کمک جراح
اما جیمین قبول نکرد با ما کار کنه وقتی هم پرسیدم چرا بهم نگفت
شاید دوست نداشت خلاف رو ول کنه
از اون موقع دیگه کلا ندیدمش
به هر حال مهم نیست
" شب "
هممون شیفت کاریمون تموم شده بود
~ بچه ها
$ هوم
~ بیاین بریم خونم یه سوجو بزنیم تو رگ
+ من موافقم
¤ منم موافقم
$ منم پایه ام
همه با ماشین میراندا رفتیم خونه من
نشستن و منم رفتم براشون چند دست لباس آوردم
خودمم لباسم رو عوض کردم
+ اوو دستت درد نکنه
~ خواهش میکنم
بعد اینکه همه لباساشون رو پوشیدن رفتم دوتا چیپس و دوتا بطری سوجو و چهارتا لیوان و چهارتا بسته پاستیل اوردم
¤ بابا ما اومدیم خودتو ببینیم بیا بشین
~ خفه
¤ وا
همه نشستیم و شروع کردیم خوردن و حرف زدن
+ راستی ته ته
~ چیه ؟
+ جیمین کجاست ؟
~ خبر ندارم
¤ یادمه خیلی تو ک*ن هم بودین
~ خفه شوووو
¤ 😂 خب راست میگم
$ تو این مدت اصلا ندیدیش ؟
~ نه ، چند باری خواستم ببینمش ولی پیچوند
$ اصلا میدونی کجا زندگی میکنه ؟
~ حقیقتا نه 😂
$ پس زر رفتن رو نزن
+ راستی این بانده هست
¤ کدوم ؟
+ بلک مامبا
~ خب
+ رئیس مافیاش رو میشناسین ؟
$ والا هیچکس اونو همکارای عوضی شو نمیشناسه ، همیشه ماسک داره
+ ولی یه عکس با ماسک ازش اومده ببینین
گوشیش رو در آورد و یه عکس نشونمون داد
~ وایسا ببینم
¤ چیه ؟
~ چقدر شبیه جیمینه !
+ این شبیه جیمینه !؟ سیک*تیر کن باو
~نه واقعا شبیشهههه
¤ فکر نمیکنم جیمین باشه این عکس تو لندنه و اونم فعلا ممنوع الخروجه
~ اها راست میگی
۱۱.۶k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.