پارت سه

که یهو دیدم اون وو داره بهم زنگ میزنم( بچها ا/ت صداش می‌کنه اون وو)
+الو
~کجایی پس
+دارم میام
~بیا که مهمون داریم
+ وای نه حالا کیه
~کفت رفیقمو و پسرش
+ یا خدا اوپا چقدر رفیقت از خدا بزرگ تره
~به تو چه بدو بیا خونه
+باشههه
از دید ا/ت

رسیدم خونه رفتم داخل که دیدم میز پره غذاست

+ یاخدا چخبرههههه
~ عه اومدی
+اره چرا این همه غذا درست کردی
~چون شخصهایه مهمین
+آها
~ برو یه لباس خوب بپوش بیا پایین کمک کن
+ باشه

رفتم تو اتاقم
خبببب چی بپوشم.... آهان این خوبه رفتم حموم یه دوش 20 مینی گرفتم اومدم بیرون لباس هارو پوشیدم ( عکسشو میزارم) رفتم پایین

+خب چکار کنم اوپا
~هیچ فقط خانومانه جلوشون رفتار کن
+ باشه باشه ولم کن
~افرین
زنگ در و زدن
+ میرم درو باز کنم
~ باشه برو فقط مودبانه سلام کن
+ باشههههه
~کفت
رفتم در و باز کردم که دیدم یا خدا اینه پسره دوست داداشم این که....

ببنید می دونم کم نوشتم الان پارت بعد رو میزارم خواستم هیجانی بشه