دیدار با شوالیه ماه
دیدار با شوالیه ماه
بخش پنجم
شدو🖤
خب فکر کنم اون از اونایی باشه که قرار نیست خبرچینیمو بکنه این خوبه.
ولی هنوز اسمش رو نمیدونم، مثل کسایی که قبلا سعی کردن مزاحمم بشن نیست، از ظاهرش معلومه که شاد و سرزندهاس، چشمای خیلی مهرگرمی داره جوری که انگار میخوای همهچیتو بهش بگی، رنگش به خالصی یک زمرد بود....خب بهتره یکم تنها باشه تا حالش جا بیاد.
_________________________
سونیک💙
اههههه حوصلهام سررفت از بس که یجا نشستم. میخواستم از تخت بلند بشم که برم کنار پنجره تا یه هوایی بهم بخوره اما همین که پام رو گذاشتم روی زمین درد خیلی بدی رو حس کردم.
آییییی پام، دیدم که پام باند پیچی شده حتما پام در رفته، بیخیال پسر چرا باید اینجوری میشد.
ولی به دردم فکر نکردم و آروم اروم رفتم کنار پنجره درشو که باز کردم باد ملایمی به صورتم خورد و گرمای آفتاب رو حس کردم، خیلی حالم بهتر شد. حیف که نمیتونم برم بیرون قدم بزنم. جنگل سبز واقعا خیلی زیباس، توی زیبایی جنگل غرق شده بودم که در اتاق رو زدن، شوالیه ماه بود.
بهش گفتم: راستی یادم رفت که خودمو معرفی کنم اسم من سونیک جوجهتیغیه، آیا این شوالیه ماه اسمی هم داره؟
شدو: آههههه....اسم منم شدوعه، شدو جوجهتیغی.
سونیک: اووو....اسمت خیلی به لقبت میاد. ببینم میتونی منو ببری بیرون؟ یه جا نشستن واسه من خیلی سخته.
شدو: خیلی خب باشه.
بخش پنجم
شدو🖤
خب فکر کنم اون از اونایی باشه که قرار نیست خبرچینیمو بکنه این خوبه.
ولی هنوز اسمش رو نمیدونم، مثل کسایی که قبلا سعی کردن مزاحمم بشن نیست، از ظاهرش معلومه که شاد و سرزندهاس، چشمای خیلی مهرگرمی داره جوری که انگار میخوای همهچیتو بهش بگی، رنگش به خالصی یک زمرد بود....خب بهتره یکم تنها باشه تا حالش جا بیاد.
_________________________
سونیک💙
اههههه حوصلهام سررفت از بس که یجا نشستم. میخواستم از تخت بلند بشم که برم کنار پنجره تا یه هوایی بهم بخوره اما همین که پام رو گذاشتم روی زمین درد خیلی بدی رو حس کردم.
آییییی پام، دیدم که پام باند پیچی شده حتما پام در رفته، بیخیال پسر چرا باید اینجوری میشد.
ولی به دردم فکر نکردم و آروم اروم رفتم کنار پنجره درشو که باز کردم باد ملایمی به صورتم خورد و گرمای آفتاب رو حس کردم، خیلی حالم بهتر شد. حیف که نمیتونم برم بیرون قدم بزنم. جنگل سبز واقعا خیلی زیباس، توی زیبایی جنگل غرق شده بودم که در اتاق رو زدن، شوالیه ماه بود.
بهش گفتم: راستی یادم رفت که خودمو معرفی کنم اسم من سونیک جوجهتیغیه، آیا این شوالیه ماه اسمی هم داره؟
شدو: آههههه....اسم منم شدوعه، شدو جوجهتیغی.
سونیک: اووو....اسمت خیلی به لقبت میاد. ببینم میتونی منو ببری بیرون؟ یه جا نشستن واسه من خیلی سخته.
شدو: خیلی خب باشه.
۲۴۳
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.