سناریو
ازدواج اجباری
پارت 26
جونگ کوک: باشه پس الان بیا بغلم
ا . ت: یه بند موند بنویسم بعد
جونگ کوک: باشه
یه بند تبدیل به 5بندشد اما بلاخره تمام شد نیم ساعت گذشت
پاشدم
ا. ت: بلخره تمام
جونگ کوک: حالا بیا بغلم
ساعت 6 بعد از ظهر بود
ا. ت: بریم کیک درست کنیم
جونگ کوک: آره 😁
رفتیم داخل آشپز خونه مواد کیک تو کاسه ریختم
ا. ت: ببین این دستگاه بگیر به دور کاسه نزن که بریزه
جونگ کوک: اوکی
من رفتم خامه درست کنم بعد
رفتم دستگاه از دست جونگ کوک گرفتم خودم یه دور زدم که مطمعن شم کامل هم زدست
ا. ت: قالب بده
جونگ کوک: مواد داخل قالب ریختم گذاشتم تو فر
خامه یخچال گذاشتم شیر موز بیرون آوردم
جونگ کوک بهم لبخند خرگوشی زد گفت: خوب منو میشناسی
ا. ت: 🤭
شیرموز درست کردم گذاشتم تو یخچال
کیک از فر بیرون آوردم میخواستم شبیه کیک تولد شه
از وسط افقی برش زدم دوتا بعد سینی کیک در آوردم از کمد
یه کیک برش خورد گذشتم روش خامه و گردو وموز گذاشتم
یه برش دیگه گذاشتم دوباره همین کارو کردم بعد برش آخر گذشتم
رو به جونگ کوک : اصلا کار نکنی خسته میشی
جونگ کوک: خب تو هم کارو میکنی ، بده به من ببینم
جونگ کوک از پشت من داشت خامه میزد به کیک راستش خیلی معذب شدم
ا. ت: عه نکن
خامه زد به صورتم
رفت نشست ، تلوزیون زد
یکم خامه با شکلات داغ هم زدم دور کیک زدم
برای تزیین
و بلخره تمام
کیک بردم پیش جونگ کوک
شیرموز هم از یخچال در آوردم توی دوتا لیوان بزرگ ریختم
جونگ کوک: به به زنم چه کرده
ا. ت: شست وشو باتو عزیزم
جونگ: اوکی😔😑😐
داشتم کیک میخورم و تو فکر اینکه جواب امتحان تخصصیه من چی شد فکر میکردم
یه ماه پیش امتحان دادم تا الان دیگه جواب باید میومد
تلفنم زنگ خورد
خیلی ملایم برداشم وجواب دادم
ا. ت: چی.... واقعا)باصدای بلند )
پاشدم
ا. ت: راست میگی
من با این امتحان تخصصی قرار بود جهش بزنن
تلفنو قطع کردم رو به جونگ کوک
جونگ کوک: کی بود
پریدم بالا پایین
ا. ت: امتحان تخصصی 100درصد زدم 😁
جونگ کوک: هورااااااا ا😉🥳😎😎🥳
زن منی دیگه
ا. ت: جو نننننن
نشستم کنارش
ا. ت: یه درخواست کن برات انجام بدم
جونگ کوک : چرا
ا ت؛ : تو دلم گفته بودم که اگه قبول شدم جونگ کوک هرکاری بخواد براش انجام میدم
جونگ کوک: عه پس بغلم کن بوسم کن نازم کن ظرف هم بشور
ا . ت: ظرف نه
جونگ کوک: باشه، حالا بغلم کن
ا. ت: بزار کیک تو یخچال بزارم اینارو جمع
پارت 26
جونگ کوک: باشه پس الان بیا بغلم
ا . ت: یه بند موند بنویسم بعد
جونگ کوک: باشه
یه بند تبدیل به 5بندشد اما بلاخره تمام شد نیم ساعت گذشت
پاشدم
ا. ت: بلخره تمام
جونگ کوک: حالا بیا بغلم
ساعت 6 بعد از ظهر بود
ا. ت: بریم کیک درست کنیم
جونگ کوک: آره 😁
رفتیم داخل آشپز خونه مواد کیک تو کاسه ریختم
ا. ت: ببین این دستگاه بگیر به دور کاسه نزن که بریزه
جونگ کوک: اوکی
من رفتم خامه درست کنم بعد
رفتم دستگاه از دست جونگ کوک گرفتم خودم یه دور زدم که مطمعن شم کامل هم زدست
ا. ت: قالب بده
جونگ کوک: مواد داخل قالب ریختم گذاشتم تو فر
خامه یخچال گذاشتم شیر موز بیرون آوردم
جونگ کوک بهم لبخند خرگوشی زد گفت: خوب منو میشناسی
ا. ت: 🤭
شیرموز درست کردم گذاشتم تو یخچال
کیک از فر بیرون آوردم میخواستم شبیه کیک تولد شه
از وسط افقی برش زدم دوتا بعد سینی کیک در آوردم از کمد
یه کیک برش خورد گذشتم روش خامه و گردو وموز گذاشتم
یه برش دیگه گذاشتم دوباره همین کارو کردم بعد برش آخر گذشتم
رو به جونگ کوک : اصلا کار نکنی خسته میشی
جونگ کوک: خب تو هم کارو میکنی ، بده به من ببینم
جونگ کوک از پشت من داشت خامه میزد به کیک راستش خیلی معذب شدم
ا. ت: عه نکن
خامه زد به صورتم
رفت نشست ، تلوزیون زد
یکم خامه با شکلات داغ هم زدم دور کیک زدم
برای تزیین
و بلخره تمام
کیک بردم پیش جونگ کوک
شیرموز هم از یخچال در آوردم توی دوتا لیوان بزرگ ریختم
جونگ کوک: به به زنم چه کرده
ا. ت: شست وشو باتو عزیزم
جونگ: اوکی😔😑😐
داشتم کیک میخورم و تو فکر اینکه جواب امتحان تخصصیه من چی شد فکر میکردم
یه ماه پیش امتحان دادم تا الان دیگه جواب باید میومد
تلفنم زنگ خورد
خیلی ملایم برداشم وجواب دادم
ا. ت: چی.... واقعا)باصدای بلند )
پاشدم
ا. ت: راست میگی
من با این امتحان تخصصی قرار بود جهش بزنن
تلفنو قطع کردم رو به جونگ کوک
جونگ کوک: کی بود
پریدم بالا پایین
ا. ت: امتحان تخصصی 100درصد زدم 😁
جونگ کوک: هورااااااا ا😉🥳😎😎🥳
زن منی دیگه
ا. ت: جو نننننن
نشستم کنارش
ا. ت: یه درخواست کن برات انجام بدم
جونگ کوک : چرا
ا ت؛ : تو دلم گفته بودم که اگه قبول شدم جونگ کوک هرکاری بخواد براش انجام میدم
جونگ کوک: عه پس بغلم کن بوسم کن نازم کن ظرف هم بشور
ا . ت: ظرف نه
جونگ کوک: باشه، حالا بغلم کن
ا. ت: بزار کیک تو یخچال بزارم اینارو جمع
۱۵.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.