عشق خوناشامی من پارت ۳۲
عشق خوناشامی من پارت ۳۲
چند روز بعد
ویو ا/ت
داشتم داخل حیاط قدم میزدم که یکی از ندیمه ها با نگرانه و با سرعت به سمتم اومد
ندیمه: بانو
ا/ت: با نگرانی
چیشده
ندیمه: خبر رسیده که به امپراطور حمله شده و حالشون خوب نیست
ا/ت: چیییییی الآن کجاس
ندیمه: داخل جنگل سریاتا
ا/ت: تو اونجا رو بلدی
ندیمه: بله
ا/ت: خیلی خب حاضر شو که به اونجا بریم
ندیمه: بله
به طرف اون جنگل به راه افتادم خیلی نگران جونگکوک بودم و دعا دعا میکردم که جونگکوک حالش خوب باشه به اونجا که رسیدیم همه جا خیلی تاریک بود و چیزی معلوم نبود یه قدم برداشتم
ا/ت: جنگکوک!؟
اینو که گفتم همه جا روشن شد و از چیزی که دیدم جا خوردم جونگکوک حالش خوب بود و یه تیپ دختر کش زده بود و داشته به طرف من میومد و همزمان که آهنگ ملایم پخش میشد همه بودن لینا و پسرا و چند نفر دیگه که فک کنم دوست های جونگکوک بودن منم از تعجب دهنم باز مونده بود
جونگکوک اومد سمتم و روبه روم زانو زد و یه جعبه از جیبش بیرون آورد
جونگکوک: ا/ت قبول میکنی که ملکهی من بشی و همیشه پیشم باشی قول میدم همیشه ازت مراقب کنم قبول میکنی
من که از تعجب قدرت حرف زدن نداشتم با سر تایید کردم
جونگکوک بلند شو و حلقهرو دستم کرد و اومد جلو و ل.ب.هاش رو گذاشت رو ل.ب هام بقیه شروع کردن به دست زدن چند لحظه بعد جونگکوک جدا شد و کنارم وایساد و بازوش رو آورد بالا که بگیرم منم بازوش رو گرفتم و رفتیم رو به جلو داشتیم میرفتیم که رسیدیم به جیمین و لینا
لینا: صب کنین ببینم نکنه میخوای با همین لباس باشه بیا ببینم و دستم رو گرفت و دنبال خودش کشوند و بردم داخل یه کلبهای که اونجا بود لینا خودش شروع کرد لباس برام انتخاب کرد و یه میکاپ خوشگل برام کرد انگار اون بیشتر از من ذوق داشت وقتی کارش تموم شد جلوی که اینه قدی وایسادم باورم نمیشد خیلی خوب شده بودم(استایل و میکاپ ا/ت اسلاید های بعد)
لینا: واییییییییییی عالی شدی بیا بریم الآنه که جونگکوک برات قش کنه
ا/ت: خنده بریمممممم
وقتی رفتیم دیدم جونگکوک جلوی یه میز که روش یه کیک بزرگ و زیبا بود وایساده و منتظر منه( عکس کیک و میز و همهی اینا اسلاید های بعد)
منم رفتم سمتش لینا هم رفت پیش جیمین وایساد رفتم که رسیدم به جونگکوک
جونگکوک: خیلی زیبا شدی
ا/ت:تو هم خیلی خوب شدی ولی من با جنابعالی کار دارم
جونگکوک: یا خدا بهم رحم کن
رفتیم و پشت میز وایسادیم و همه برام دست زدن
ادامه دارد
حمایت
استایل جونگکوک اسلاید اخر
چند روز بعد
ویو ا/ت
داشتم داخل حیاط قدم میزدم که یکی از ندیمه ها با نگرانه و با سرعت به سمتم اومد
ندیمه: بانو
ا/ت: با نگرانی
چیشده
ندیمه: خبر رسیده که به امپراطور حمله شده و حالشون خوب نیست
ا/ت: چیییییی الآن کجاس
ندیمه: داخل جنگل سریاتا
ا/ت: تو اونجا رو بلدی
ندیمه: بله
ا/ت: خیلی خب حاضر شو که به اونجا بریم
ندیمه: بله
به طرف اون جنگل به راه افتادم خیلی نگران جونگکوک بودم و دعا دعا میکردم که جونگکوک حالش خوب باشه به اونجا که رسیدیم همه جا خیلی تاریک بود و چیزی معلوم نبود یه قدم برداشتم
ا/ت: جنگکوک!؟
اینو که گفتم همه جا روشن شد و از چیزی که دیدم جا خوردم جونگکوک حالش خوب بود و یه تیپ دختر کش زده بود و داشته به طرف من میومد و همزمان که آهنگ ملایم پخش میشد همه بودن لینا و پسرا و چند نفر دیگه که فک کنم دوست های جونگکوک بودن منم از تعجب دهنم باز مونده بود
جونگکوک اومد سمتم و روبه روم زانو زد و یه جعبه از جیبش بیرون آورد
جونگکوک: ا/ت قبول میکنی که ملکهی من بشی و همیشه پیشم باشی قول میدم همیشه ازت مراقب کنم قبول میکنی
من که از تعجب قدرت حرف زدن نداشتم با سر تایید کردم
جونگکوک بلند شو و حلقهرو دستم کرد و اومد جلو و ل.ب.هاش رو گذاشت رو ل.ب هام بقیه شروع کردن به دست زدن چند لحظه بعد جونگکوک جدا شد و کنارم وایساد و بازوش رو آورد بالا که بگیرم منم بازوش رو گرفتم و رفتیم رو به جلو داشتیم میرفتیم که رسیدیم به جیمین و لینا
لینا: صب کنین ببینم نکنه میخوای با همین لباس باشه بیا ببینم و دستم رو گرفت و دنبال خودش کشوند و بردم داخل یه کلبهای که اونجا بود لینا خودش شروع کرد لباس برام انتخاب کرد و یه میکاپ خوشگل برام کرد انگار اون بیشتر از من ذوق داشت وقتی کارش تموم شد جلوی که اینه قدی وایسادم باورم نمیشد خیلی خوب شده بودم(استایل و میکاپ ا/ت اسلاید های بعد)
لینا: واییییییییییی عالی شدی بیا بریم الآنه که جونگکوک برات قش کنه
ا/ت: خنده بریمممممم
وقتی رفتیم دیدم جونگکوک جلوی یه میز که روش یه کیک بزرگ و زیبا بود وایساده و منتظر منه( عکس کیک و میز و همهی اینا اسلاید های بعد)
منم رفتم سمتش لینا هم رفت پیش جیمین وایساد رفتم که رسیدم به جونگکوک
جونگکوک: خیلی زیبا شدی
ا/ت:تو هم خیلی خوب شدی ولی من با جنابعالی کار دارم
جونگکوک: یا خدا بهم رحم کن
رفتیم و پشت میز وایسادیم و همه برام دست زدن
ادامه دارد
حمایت
استایل جونگکوک اسلاید اخر
۷.۵k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.