فیک کوک ( عشق و نفرت)پارت۱۰
از زبان نویسنده
خب بچه ها قراره پارت هاش غمگین بشه و یه شخصیت جدید هم اضافه میشه که رقیب جونگ کوکه و اون کسی نیست جز کیم تهیونگ بریم واسه فیکمون 😉
از زبان ا/ت
رفتیم مرکزه خرید داشتیم همینطوری می گشتیم که احساس کردم یکی داره پشتمون تعقیبمون میکنه برگشتم پشتم و نگاه کردم ولی کسی نبود جونگ کوک گفت: چیزی شده ؟
گفتم : نه چیزی نشده
کلی خرید کردیم از مرکز خرید اومدیم بیرون به کوک گفتم : جونگ کوک گفت : بله گفتم : میشه پیاده بریم گفت : اگر میخوای باشه
هوا نه سرد بود نه گرم ملایم بود ، در همین حین بازم احساس کردم یکی پشتمون ولی فکر کردم دارم تَوَهم میزنم
خب بچه ها قراره پارت هاش غمگین بشه و یه شخصیت جدید هم اضافه میشه که رقیب جونگ کوکه و اون کسی نیست جز کیم تهیونگ بریم واسه فیکمون 😉
از زبان ا/ت
رفتیم مرکزه خرید داشتیم همینطوری می گشتیم که احساس کردم یکی داره پشتمون تعقیبمون میکنه برگشتم پشتم و نگاه کردم ولی کسی نبود جونگ کوک گفت: چیزی شده ؟
گفتم : نه چیزی نشده
کلی خرید کردیم از مرکز خرید اومدیم بیرون به کوک گفتم : جونگ کوک گفت : بله گفتم : میشه پیاده بریم گفت : اگر میخوای باشه
هوا نه سرد بود نه گرم ملایم بود ، در همین حین بازم احساس کردم یکی پشتمون ولی فکر کردم دارم تَوَهم میزنم
۷۸.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.