عشق به سبک مافیایی. part ³⁶
[ کوک ویو]
از حموم رفتم بیرون لباسم رو پوشیدم و رفتم پیش تهیونگ و اون وو و قضیۀ رو بهشون گفتم
اون وو: جونگ کوک جان یک لحظه صبر کن من برم پیش مینسو و برگردم ( عصبانی)
تهیونگ: منم همین طور ( خنده از سر حرص )
_ ای وای الان جونگ کی و مینسو به فا....( ا.ت اومد)
+ چی کار کردی جونگ کی و مینسو چی؟
_ امممم هیچی
+ جونگ کوکککککککککک( افتاد دنبالش )
_ وای یا خدا چقدر ترسناک شدی ( همین طور که داره نفس نفس میزنه و میدوعه )
+ اگه دستم بهت برسه میدونم چیکارت کنم
_ حالا که فعلا نرسیده .......هه کجا رفتی ( یهو ا.ت از پشت با دستش زد به شونه جونگ کوک )
+ جایی نرفتم اینجام
_ .......( با ترس برگشت سمت ا.ت )
_ ببین چیزه .....( یهو صدای ناله اومد )
+ ای واییییی خاک تو سرم الان پاره میشن
_ ....( خنده)
+ میخندی واقعا که
_ خب چیه خندم گرفت دیگه
+ آخه خنده داره
_ خنده دار چون دقیقا هر سه تا تون توی یک روز به فاخ رفتید ( خنده)
+ چه جالب ، اینه رو ولش کن میای کیدراما نگاه کنیم خیلی وقته نگاه نکردم
_ اوکی
{ پرش زمانی به وسط های فیلم }
+ دقت کردی که داستان این فیلم کپی داستان آشنایی من و توعه
_ از چه نظر؟
+ بابا دقیقا پسره عین تو اون دختره بدبخت رو عین من دزدید و برد خونش
_ هه راست میگی ولی من که تورو ندزدیدم که خریدمت
+ .......( چپ چپ نگاه کردن )
( چند دقیقه بعد)
+ واییی اون پسره چقدر هات ( آروم)
_ چی گفتی
+ هیچی
_ نه یک بار دیگه تکرار کن
+ گفتم اون پسره چقدر هات همین
_ همین( عصبی)
از حموم رفتم بیرون لباسم رو پوشیدم و رفتم پیش تهیونگ و اون وو و قضیۀ رو بهشون گفتم
اون وو: جونگ کوک جان یک لحظه صبر کن من برم پیش مینسو و برگردم ( عصبانی)
تهیونگ: منم همین طور ( خنده از سر حرص )
_ ای وای الان جونگ کی و مینسو به فا....( ا.ت اومد)
+ چی کار کردی جونگ کی و مینسو چی؟
_ امممم هیچی
+ جونگ کوکککککککککک( افتاد دنبالش )
_ وای یا خدا چقدر ترسناک شدی ( همین طور که داره نفس نفس میزنه و میدوعه )
+ اگه دستم بهت برسه میدونم چیکارت کنم
_ حالا که فعلا نرسیده .......هه کجا رفتی ( یهو ا.ت از پشت با دستش زد به شونه جونگ کوک )
+ جایی نرفتم اینجام
_ .......( با ترس برگشت سمت ا.ت )
_ ببین چیزه .....( یهو صدای ناله اومد )
+ ای واییییی خاک تو سرم الان پاره میشن
_ ....( خنده)
+ میخندی واقعا که
_ خب چیه خندم گرفت دیگه
+ آخه خنده داره
_ خنده دار چون دقیقا هر سه تا تون توی یک روز به فاخ رفتید ( خنده)
+ چه جالب ، اینه رو ولش کن میای کیدراما نگاه کنیم خیلی وقته نگاه نکردم
_ اوکی
{ پرش زمانی به وسط های فیلم }
+ دقت کردی که داستان این فیلم کپی داستان آشنایی من و توعه
_ از چه نظر؟
+ بابا دقیقا پسره عین تو اون دختره بدبخت رو عین من دزدید و برد خونش
_ هه راست میگی ولی من که تورو ندزدیدم که خریدمت
+ .......( چپ چپ نگاه کردن )
( چند دقیقه بعد)
+ واییی اون پسره چقدر هات ( آروم)
_ چی گفتی
+ هیچی
_ نه یک بار دیگه تکرار کن
+ گفتم اون پسره چقدر هات همین
_ همین( عصبی)
۴.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.