[★"ᴊɪᴍɪɴ"★]
[★"ᴊɪᴍɪɴ"★]
#تکپارتی_عاشقانه
[جیمین: هلو آرمی ها،حسودی نکنیدد ولی میخوام دلتون رو آب کنم..*حیحی*]
با لبخند دست های دوست دخترش رو تو دستاش فشرد و به جلو رفتند..
بلیتی گرفت و رو به رز سفیدش کرد و لب زد
جیمین :رز سفید من! بریم برای خوشگذرونی؟!
با لبخند لب زد
مآرینآ :حتما قشنگم
باهم کلی خوشگذروندند..عکس های کیوت گرفتند،باهم خندیدند و بو*سه ای رو لب های همدیگه کاشتند
نزدیک رز سفیدش شد و جلوش زانو زد و حلقه ای از تو جیب پالتوش درآورد و لب زد
جیمین :رز سفید من! حاضری تاآخر عمرت بامن باشی،و همچنین عاشقم باشی و بمونی؟!
با اشک هایی که از صورتش به پایین میریختند و سرش رو تکون داد و باعث شد جیغ کسایی که آنجا بودند کل شهربازی رو پر کنه
حلقه رو تو دست های رُزش گذاشت و بو*سه ای رو شروع کرد
ازش جدا شد و با خوشحالی بغلش کرد و بو*سه های ریزی بر روی گردن معشوقه اش میکاشت
شب رویایی بود..
اما اون دختر زندگی رو برده بود!
خوشبخت بود که همچین پسری بهش علاقه داشت و باهاش ازدواج کرده بود!:)
"پایان"
ببخشید اگه تخ- یعنی بد شد🥹🫶🏻
(خنده های خوکی)
#تکپارتی_عاشقانه
[جیمین: هلو آرمی ها،حسودی نکنیدد ولی میخوام دلتون رو آب کنم..*حیحی*]
با لبخند دست های دوست دخترش رو تو دستاش فشرد و به جلو رفتند..
بلیتی گرفت و رو به رز سفیدش کرد و لب زد
جیمین :رز سفید من! بریم برای خوشگذرونی؟!
با لبخند لب زد
مآرینآ :حتما قشنگم
باهم کلی خوشگذروندند..عکس های کیوت گرفتند،باهم خندیدند و بو*سه ای رو لب های همدیگه کاشتند
نزدیک رز سفیدش شد و جلوش زانو زد و حلقه ای از تو جیب پالتوش درآورد و لب زد
جیمین :رز سفید من! حاضری تاآخر عمرت بامن باشی،و همچنین عاشقم باشی و بمونی؟!
با اشک هایی که از صورتش به پایین میریختند و سرش رو تکون داد و باعث شد جیغ کسایی که آنجا بودند کل شهربازی رو پر کنه
حلقه رو تو دست های رُزش گذاشت و بو*سه ای رو شروع کرد
ازش جدا شد و با خوشحالی بغلش کرد و بو*سه های ریزی بر روی گردن معشوقه اش میکاشت
شب رویایی بود..
اما اون دختر زندگی رو برده بود!
خوشبخت بود که همچین پسری بهش علاقه داشت و باهاش ازدواج کرده بود!:)
"پایان"
ببخشید اگه تخ- یعنی بد شد🥹🫶🏻
(خنده های خوکی)
۱.۱k
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.