پلیس هندسام پارت 3
فک کنم عاشقش شدم ( داش یذره مقاومت میکردی )😂
خلاصه دختر سمجی هم بود به سختی سوار ماشین کردیمش و ته ته رفت تا ماشین ات و بیاره بازداشگاه.
رسیدم و ات رو بردیم توی یکی از سلول ها تا بعد از چند دقیقه ازش بازجویی کنیم.
پایان ویو جین
ویو ات
بعد از اینکه اون کراش اعظم اون یاروعه رو زد به دستم منو سوار ماشین کردن البته تا منو سوار کنن جون به لبشون کردم 😂🥺خوب میخاستم فرار کنم.
ولی نشد که بشه منو وارد یه سلول کردن.
بعد از چند دقیقه اومدن و منو بردن داخل اتاقی که بازجویی میکردن.
علامت جین ×
علامت ات
علامت جونگ کوک _
×به کوک گفتم تا بره ات رو بیاره بعد چند مین در خورد
_کوک وارد میشه وات هم میکشه داخل و ادای احترام میکنه به جین
ات رو میشونه روی صندلی و رو به جین میگه :قربان عمر دیگه ای نیست؟
×نه فعلا نه بیرون منتظر باش
_چشم و ادای احترام کرد و رفت بیرون وایستاد
×خب خانوم کوچولو شروع میکنیم همکاری کن تا جرمت کمتر شه 🤌
اوهوم
×اسمت؟
لی ات
×سن ؟
20
×جدی با 20 سال سن تونستی پول یه مرد 60 ساله رو بالا بکشی؟
اوهوم مشکلیه؟
×نه
پدر و مادرت کجان؟
فکر میکنم میدونی من اهل ایرانم و طبیعتا مادر و پدرمم ایرانن
×گرل با من تند صحبت نکن وگرنه جرمت سنگین تر از اینی که هست میشه، ها
از من گفتن بود
اها
×خب چیشد که پول ریست و بالا کشیدی؟
خوب شروع میکنم بادقت گوش کن چون حوصله اینو ندارم که 100 بار از م بازجویی بشه.
اوکی؟
×جین یکم خیز برمیداره و صورتشو نزدیک ات میکنه
ات هم همین جوری نگاهش میکنه
×دختر جون کاری نکن که اون روی من بیاد بالا هااااااا یکم بلند.
اوهوم . اب دهنشو قورت میده
×اوکی میشنوم؟
اوم قضیه از اینجا شروع شد که ریسم روی من کراش داشت و چندین بار هم میخاست به من دست بزنه
یک روز داشتم به کارای شرکت میرسیدم که دشمن ریسم اومد داخل اتاقم
و شروع کرد به گفت این که »
ات من راجب همچی میدونم میدونم که ریست قصد بدی داره
شرط 6لایک
خلاصه دختر سمجی هم بود به سختی سوار ماشین کردیمش و ته ته رفت تا ماشین ات و بیاره بازداشگاه.
رسیدم و ات رو بردیم توی یکی از سلول ها تا بعد از چند دقیقه ازش بازجویی کنیم.
پایان ویو جین
ویو ات
بعد از اینکه اون کراش اعظم اون یاروعه رو زد به دستم منو سوار ماشین کردن البته تا منو سوار کنن جون به لبشون کردم 😂🥺خوب میخاستم فرار کنم.
ولی نشد که بشه منو وارد یه سلول کردن.
بعد از چند دقیقه اومدن و منو بردن داخل اتاقی که بازجویی میکردن.
علامت جین ×
علامت ات
علامت جونگ کوک _
×به کوک گفتم تا بره ات رو بیاره بعد چند مین در خورد
_کوک وارد میشه وات هم میکشه داخل و ادای احترام میکنه به جین
ات رو میشونه روی صندلی و رو به جین میگه :قربان عمر دیگه ای نیست؟
×نه فعلا نه بیرون منتظر باش
_چشم و ادای احترام کرد و رفت بیرون وایستاد
×خب خانوم کوچولو شروع میکنیم همکاری کن تا جرمت کمتر شه 🤌
اوهوم
×اسمت؟
لی ات
×سن ؟
20
×جدی با 20 سال سن تونستی پول یه مرد 60 ساله رو بالا بکشی؟
اوهوم مشکلیه؟
×نه
پدر و مادرت کجان؟
فکر میکنم میدونی من اهل ایرانم و طبیعتا مادر و پدرمم ایرانن
×گرل با من تند صحبت نکن وگرنه جرمت سنگین تر از اینی که هست میشه، ها
از من گفتن بود
اها
×خب چیشد که پول ریست و بالا کشیدی؟
خوب شروع میکنم بادقت گوش کن چون حوصله اینو ندارم که 100 بار از م بازجویی بشه.
اوکی؟
×جین یکم خیز برمیداره و صورتشو نزدیک ات میکنه
ات هم همین جوری نگاهش میکنه
×دختر جون کاری نکن که اون روی من بیاد بالا هااااااا یکم بلند.
اوهوم . اب دهنشو قورت میده
×اوکی میشنوم؟
اوم قضیه از اینجا شروع شد که ریسم روی من کراش داشت و چندین بار هم میخاست به من دست بزنه
یک روز داشتم به کارای شرکت میرسیدم که دشمن ریسم اومد داخل اتاقم
و شروع کرد به گفت این که »
ات من راجب همچی میدونم میدونم که ریست قصد بدی داره
شرط 6لایک
۲.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.