باران خونp28
2 ساعت بعد
ویو ا/ت
چشمام رو باز کردم یکم تار میدیدم سرم رو چرخوندم و با چهره خوابالود نامجون که سزش روی تخت بود و دستمو محکم گرفته بود مواجه شدم این عشق یهو به وجود اومد و خیلی سریع داره کار خودشو پیش میبره
سرمی که تو دستم بود تموم شده بود و انگاری هیچکس نبود که از دستم بیرون بیارتش بی توجه بهش دنبال ساعتی بودم که ببیتم ساعت چنده هیچ ساعتی تو اتاق نبود دستمو یکم تکون دادم و نامجون رو صدا زدم که خیلی کیوت بیدار شد
نامجون: به هش اومدی؟؟ حالت خوبه؟
ا/ت: اره خوبم سرم رو نگاه کن تموم شده حتی یه قطره هم نداره
نامجون: الان میگم دکترت بیاد
ا/ت: ممنون، ساعت چنده
نامجون: 6:00 صبحه
ا/ت: امروز یکشنبه است؟
نامجون: اره نگران شرکت نباش تعطیله بعدشم جین گوو و چانگ ووک هستن از وقتی جینگوو برگشته دیگه استرس ندارم خوشحالم که سونگ مین بیخیال شکنجه دادنش شده
ا/ت: گفتی سونگ مین اون کجاست چطور ولت کرد
نامجون: داستانش طولانیه به موقش یرات توضیح میدم ، میرم دکترت رو بگم بیاد
ا/ت: باشه
4مین بعد
دکتر: ا/ت انگاری دوباره همو دیدیم
ا/ت: پشمام تو اینجا؟
دکتر: فکر نمیکردم ببینمت
نامجون: دکترت نبود و وقتی اسمت رو بردم این اقا قبول کرد معاینه اخرت رو انجام بده
ا/ت: نامجون مینهو یکی از دوستای قدیمی سهون و منه
{ مینهو همون دکترست} اسلاید 2 عکسشه
مینهو: ا/ت هنوزم اون مشکل قدیمی همراهته؟
ا/ت: اره دردش دیوونم کرده ، راستی تو چطور قبول شدی
مینهو: به لطف تو انگلیسیم پیشرفته تر شد وگرنه پزشکی قبول نبودم
ا/ت: تو مدونس مشکل من چیه؟ نه متاسفم انگار یه چیز جدا از کار ماست کلا، هیج کدوم از دکتر ها متوجه نشدن
نامجون: ها مطمعنی؟ ولی...
مینهو: من بهتر میدونم یا تو؟ چکاپش تموم شد بیا بیرون کارت دارم
نامجون: باشه!
مینهو: مراقب خودت اش ا/ت
ا/ت: باش ممنونم ازت، از این به بعد میام قبل کار پیشت شاید وادارم کردی مدیریت رو ول کنم
مینهو: حتما{ خنده} شما با من بیاید اقا
بیرون اتاق
مینهو: بهتون گفتن این مشکل مادرزادیه؟؟
نامجون: اره
مینهو: بابای ا/ت رو قطعا دیدی و میشناسیش اوایل دوستیمون این اتفاق برای ا/ت افتاد شنیدم دوستش هانا هم همین بیماریو داره ولی اینطور جدی نیست منو هانا و سهون تنها کسایی بودیم که اینو میدونست پدرش گفت بهش نگیم چون روش تعصیر میزاره اوکی؟
نامجون: که اینطور باشه بهش نمیگم
مینهو : ممنون اقای کیم
نامجون: منو میشناسی!
مینهو: اخبار غیب شدنت و رابطتت با ا/ت bbc رو پر کرده
نامجون: رابطه؟ شایعست
مینهو: ه هر حال حواست بهش باشه
نامجون: باشه هست نگران نباش
مینهو: رئز خوبی داشته باشین{ نگاه لولویی}
ویو ا/ت
چشمام رو باز کردم یکم تار میدیدم سرم رو چرخوندم و با چهره خوابالود نامجون که سزش روی تخت بود و دستمو محکم گرفته بود مواجه شدم این عشق یهو به وجود اومد و خیلی سریع داره کار خودشو پیش میبره
سرمی که تو دستم بود تموم شده بود و انگاری هیچکس نبود که از دستم بیرون بیارتش بی توجه بهش دنبال ساعتی بودم که ببیتم ساعت چنده هیچ ساعتی تو اتاق نبود دستمو یکم تکون دادم و نامجون رو صدا زدم که خیلی کیوت بیدار شد
نامجون: به هش اومدی؟؟ حالت خوبه؟
ا/ت: اره خوبم سرم رو نگاه کن تموم شده حتی یه قطره هم نداره
نامجون: الان میگم دکترت بیاد
ا/ت: ممنون، ساعت چنده
نامجون: 6:00 صبحه
ا/ت: امروز یکشنبه است؟
نامجون: اره نگران شرکت نباش تعطیله بعدشم جین گوو و چانگ ووک هستن از وقتی جینگوو برگشته دیگه استرس ندارم خوشحالم که سونگ مین بیخیال شکنجه دادنش شده
ا/ت: گفتی سونگ مین اون کجاست چطور ولت کرد
نامجون: داستانش طولانیه به موقش یرات توضیح میدم ، میرم دکترت رو بگم بیاد
ا/ت: باشه
4مین بعد
دکتر: ا/ت انگاری دوباره همو دیدیم
ا/ت: پشمام تو اینجا؟
دکتر: فکر نمیکردم ببینمت
نامجون: دکترت نبود و وقتی اسمت رو بردم این اقا قبول کرد معاینه اخرت رو انجام بده
ا/ت: نامجون مینهو یکی از دوستای قدیمی سهون و منه
{ مینهو همون دکترست} اسلاید 2 عکسشه
مینهو: ا/ت هنوزم اون مشکل قدیمی همراهته؟
ا/ت: اره دردش دیوونم کرده ، راستی تو چطور قبول شدی
مینهو: به لطف تو انگلیسیم پیشرفته تر شد وگرنه پزشکی قبول نبودم
ا/ت: تو مدونس مشکل من چیه؟ نه متاسفم انگار یه چیز جدا از کار ماست کلا، هیج کدوم از دکتر ها متوجه نشدن
نامجون: ها مطمعنی؟ ولی...
مینهو: من بهتر میدونم یا تو؟ چکاپش تموم شد بیا بیرون کارت دارم
نامجون: باشه!
مینهو: مراقب خودت اش ا/ت
ا/ت: باش ممنونم ازت، از این به بعد میام قبل کار پیشت شاید وادارم کردی مدیریت رو ول کنم
مینهو: حتما{ خنده} شما با من بیاید اقا
بیرون اتاق
مینهو: بهتون گفتن این مشکل مادرزادیه؟؟
نامجون: اره
مینهو: بابای ا/ت رو قطعا دیدی و میشناسیش اوایل دوستیمون این اتفاق برای ا/ت افتاد شنیدم دوستش هانا هم همین بیماریو داره ولی اینطور جدی نیست منو هانا و سهون تنها کسایی بودیم که اینو میدونست پدرش گفت بهش نگیم چون روش تعصیر میزاره اوکی؟
نامجون: که اینطور باشه بهش نمیگم
مینهو : ممنون اقای کیم
نامجون: منو میشناسی!
مینهو: اخبار غیب شدنت و رابطتت با ا/ت bbc رو پر کرده
نامجون: رابطه؟ شایعست
مینهو: ه هر حال حواست بهش باشه
نامجون: باشه هست نگران نباش
مینهو: رئز خوبی داشته باشین{ نگاه لولویی}
۵.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.