پارت ۳
پارت ۳
جونگ کوک . اتتتتت تنبیه میشیاااا
ات . عمممم تربیت چهجوریه( خنده )
جونگ کوک . الان حالیت میکنم ( عصبانی )
ویو ( جونگ کوک امد نزدیک و ات رو چسبوند به دیوار و شروع کرد به ارغوانی کردن گردن ات . ات هم چاره ای نداشت که ناله کنه و بعد )
جونگ کوک . خودت رو نگاه کن تو آینه
ات . واااااایییی چرا گردنم اینجوریییی شدددد
جونگوکوک . چون مردم بفهمن صاحب داری اونم منمممممم فهمیدیییییی
ات . عم باشه
جونگ کوک . لباست رو عوض کن بدو
ات . نکنم چی
جونگوکوک . تنبیه بالا تر میکنم
ات . واااااااااااییییی باشهههههه
جونگ کوک . اینجوری صحبت کننننن وگرنهههه تنبیهههه
ات . باسه قهر میکنمااا ( بغض)
جونگ کوک . باشه ( آروم )
ویو ( ات لباسش رو عوض کرد و سوار ماشین شدت و رسیدن به مهمونی و نشستن رو مدل بالا ترین صندلی و کلی خوراکی )
ات . کوکییییییی
جونگوکوک . جان کوکیی
ات . میخوام بخورمشونننننن
جونگ کوک خو بوخور جوجم . کیوتی
ویو ( ات همه رو خورد )
ات . خیلی گشنمه بودا
جونگ کوک . خخخخخ
لی . به به آقای جونگوکوک .
جونگ کوک . وااای چیه لی
ات . این کیه کوکیم
ویو ( جونگ کوک داشت توضیح میداد که لی گفت )
لی . به به چه بانویی
جونگ کوک . برو گمشو لییییی
ات . جونگ کوک دوست پسرمه حالا هم بفرمایید .
لی . ( تعجب )
جونگ کوک . ( خنده خیلییییی آروم و ات رو بعل کرد )
جونگ کوک . اره بفرما
ویو ( مهمونی تموم شد . ات رفت تو اتاقش و آمد بیرون : لباسی که ات پوشیده بود :تاپ خیلی کوتاه و شلوارک خیلیییی کوتاه. ات از پله ها امد پایین و دید جونگ کوک بدون پیراهن رو کاناپه نشسته )
ویو ات ( ای وای چرا جونگ کوک اینا اینجوریه رفتم پایین )
تا پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه . کامنت بارون کنید . فالو.کامنت.لایک.
ممنون .
جونگ کوک . اتتتتت تنبیه میشیاااا
ات . عمممم تربیت چهجوریه( خنده )
جونگ کوک . الان حالیت میکنم ( عصبانی )
ویو ( جونگ کوک امد نزدیک و ات رو چسبوند به دیوار و شروع کرد به ارغوانی کردن گردن ات . ات هم چاره ای نداشت که ناله کنه و بعد )
جونگ کوک . خودت رو نگاه کن تو آینه
ات . واااااایییی چرا گردنم اینجوریییی شدددد
جونگوکوک . چون مردم بفهمن صاحب داری اونم منمممممم فهمیدیییییی
ات . عم باشه
جونگ کوک . لباست رو عوض کن بدو
ات . نکنم چی
جونگوکوک . تنبیه بالا تر میکنم
ات . واااااااااااییییی باشهههههه
جونگ کوک . اینجوری صحبت کننننن وگرنهههه تنبیهههه
ات . باسه قهر میکنمااا ( بغض)
جونگ کوک . باشه ( آروم )
ویو ( ات لباسش رو عوض کرد و سوار ماشین شدت و رسیدن به مهمونی و نشستن رو مدل بالا ترین صندلی و کلی خوراکی )
ات . کوکییییییی
جونگوکوک . جان کوکیی
ات . میخوام بخورمشونننننن
جونگ کوک خو بوخور جوجم . کیوتی
ویو ( ات همه رو خورد )
ات . خیلی گشنمه بودا
جونگ کوک . خخخخخ
لی . به به آقای جونگوکوک .
جونگ کوک . وااای چیه لی
ات . این کیه کوکیم
ویو ( جونگ کوک داشت توضیح میداد که لی گفت )
لی . به به چه بانویی
جونگ کوک . برو گمشو لییییی
ات . جونگ کوک دوست پسرمه حالا هم بفرمایید .
لی . ( تعجب )
جونگ کوک . ( خنده خیلییییی آروم و ات رو بعل کرد )
جونگ کوک . اره بفرما
ویو ( مهمونی تموم شد . ات رفت تو اتاقش و آمد بیرون : لباسی که ات پوشیده بود :تاپ خیلی کوتاه و شلوارک خیلیییی کوتاه. ات از پله ها امد پایین و دید جونگ کوک بدون پیراهن رو کاناپه نشسته )
ویو ات ( ای وای چرا جونگ کوک اینا اینجوریه رفتم پایین )
تا پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه . کامنت بارون کنید . فالو.کامنت.لایک.
ممنون .
۸.۵k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.