تک پارتی(درخواستی)
درخواستی
#تک_پارتی
#یونجون
《وقتی بهت خیانت میکنه!》
علامت یونجون_ علامت ا.ت+
ویو ا.ت
چشامو با برخورد خورشید گشودم تو بغل زندگیم بود تو بغل عشقم بودم...
نزدیکترش شدم که با جابه جا شدنم چشاشو باز کرد..
+اووو متاسفم بیب بیدارت کردم!
یونجون با بغض به چشام خیره شد که زود سرمو بلند کردم و گفتم:یونجون چیشده؟
یونجون خندید و گفت:حاظرم زندگیمو ویران کنم تا تو هر روز اینجوری بهم عشق بورزی ا.ت!
خندیدم رفتم جلو از لبش بوسه ای گرفتم..
امروزا این بچه چش بود هر موقعه منو میدید خجالت میکشید و بغضش میگرفت..
یونجون منو تو یه حالت رو تخت دراز کرد و خودشم روم دراز کشید و گفت:میشه یه بار دیگه زهر آلود عشقم کنمت؟
خندیدم و گفتم:البته..
یونجون لبشو کوبید به لبای ا.ت و عمیق بوسید و....
چهار ساعت بعد ویو ا.ت
چشامو با صدای پیام تو گوشیم باز کردم!
دلم بدجوری درد میکرد ولی دستمو بردم سمت گوشیم باز کرده و پیام امده رو خوندم..
"اگه میخوای بدونی یونجون باهات چیکار کرده به این آدرس بیا!"
رو تخت نشسته و با پوزخند پیامو پاک کردم!
+اه فک کردن میتونن منو از عشقم جدا کنن
از رو تخت بلند شده و رفتم سمت دوش و بعد از نیم ساعتی در امدم یونجون نبود گوشیو برداشتم و بهش زنگ زدم ولی گوشیش خاموش بود!
لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم و رفتم پایین سویچ ماشینو برداشتم که برم خونه دوستم
تو راه یونجون باهام تماس گرفت که زود گوشیو باز کردم..
+یونجون کجای؟
_تو کجایییی؟(عصبی)
+من دارم میرم خونه میهو..
_برگرد زود خونه زود باش!(داد)
ناراحت شدم و گفتم:باشه همین الان برمیگردم!
گوشیو قطع کردم و...
ویو یونجون
دختره ای عوضی میخواست به ا.ت همه چیو بگه که نذاشتم نمیتونممم نه من بدونن ا.ت نمیتونم زندگی کنم اگه اون بره منو خودمو میکشم!
ویو ا.ت...
ماشینو پار کرده و وارد حیاط خونه شدم که با صدای یکی تو جام مکث کردم..
(علامت جیهیون ×)
×خانم ا.ت
برگشتم سمت صدا و گفتم:بله خودمم..
×چند ساعت پیش کسی که بهتون پیام داده بود من بودم...
+من به یونجون اعتماد دارم پس گورتو گم کن!
خواستم دوباره برگردم برم که با پیام تو گوشیم مکث کردم...
×باشه اعتماد کن ولی به اون پیامی که بهت فرستادم نگاه کن!
گوشیو باز کرده و رو پیام کلید کردم ویدیو بود با باز شدنش دنیا رو سرم خراب شد یونجون داشت با یه دختر....
اشک تو چشمام موج میز که دختره ادامه داد..
×اون منو مجبور کرد که اینکارو کنم..
+خفهههه شوووو(داد بلند)
که با این داد یونجون زود درو باز کرده و وارد حیاط شد با دیدن جیهیون استرس گرفت و به ا.ت خیره شد که داره یه ویدیوی میبینه
زود بدو بدو رفت سمتش گوشیو گرفت و محکم کوبید به زمین..
ا.ت سرشو بلند کرد ولی اینبار با نفرت و بغض به یونجون خیره شد رفت جلو یه سیلی محکمی بهش زد و گفت:چی کم گذاشتم برات هاااا چی کم گذاشتم که رفتی با یکی دیگه...
یونجون زود رفت جلو دستای ا.تو محکم گرفت زانو زد و شروع کرد به التماس کردن!
_ا.ت خواهش میکنم بهم گوش کن من اونروز مست بودم ا.ت...خواهش میکنم ترکم نکن من دیونتم من روانیتم نمیتونم بی تو نفس بکشم
اشک تو چشام با پایین فرود امدن که دستمو از دستش کشیدم بیرون و گفتم:دیگه حتا نمیخوام تو این شهر باشم چه برسه به این خونه!
برگشتم سمت ماشین لنگان لنگان رفتم سمت که یونجون از پشت داد زد:اگه بری خودمو میکشمممم ا.تتتت(داد)
خندیدم و گفتم:نترس منم دارم میرم همون کارو کنم!
یونجون که این حرفو شنید زود رفت دست ا.تو از پشت گرفت که باعث شد ا.ت برگرده سمتش!
_چی گفتی چه غلطیمیخوای بکنی هاااا میخوای کلا نابودم کنییی
ا.ت یونجونو محکم هل داد عقب و بدو بدو رفت سمت ماشین که یونجون هم زود سوار ماشین خودش شد و از پشت ا.ت میروند که رسیدن به یه پرتگاه ا.ت زود خودشو از ماشین میندازه بیرون با پاهای لنگان به سمت پرتگاه میره و که خواست خودشو پرت کنه یونجون از پشت محکم میگرتش..
+ولمممم کنننننننن(داد گریه)
_ا.تتتت خواهشششش میکنمممم تو تو حق بهترینارو داری نه مرگو!
+بههه تو هیچ ربطی ندارههه!
ا.ت دستشو از دست یونجون میکشه بیرون و خودشو پرت میکنه تو آب که پشت سرش یونجون میپره آب شنا میکنه به سمت ا.ت و محکم بغلش میکنه...که ا.ت نیز دستاشو دور کمر یونجون حلقه میزنه و این دو باهم سفر میکنن به یه خونه دیگه:)!
*درخواستی غمگین*
The end...
#تک_پارتی
#یونجون
《وقتی بهت خیانت میکنه!》
علامت یونجون_ علامت ا.ت+
ویو ا.ت
چشامو با برخورد خورشید گشودم تو بغل زندگیم بود تو بغل عشقم بودم...
نزدیکترش شدم که با جابه جا شدنم چشاشو باز کرد..
+اووو متاسفم بیب بیدارت کردم!
یونجون با بغض به چشام خیره شد که زود سرمو بلند کردم و گفتم:یونجون چیشده؟
یونجون خندید و گفت:حاظرم زندگیمو ویران کنم تا تو هر روز اینجوری بهم عشق بورزی ا.ت!
خندیدم رفتم جلو از لبش بوسه ای گرفتم..
امروزا این بچه چش بود هر موقعه منو میدید خجالت میکشید و بغضش میگرفت..
یونجون منو تو یه حالت رو تخت دراز کرد و خودشم روم دراز کشید و گفت:میشه یه بار دیگه زهر آلود عشقم کنمت؟
خندیدم و گفتم:البته..
یونجون لبشو کوبید به لبای ا.ت و عمیق بوسید و....
چهار ساعت بعد ویو ا.ت
چشامو با صدای پیام تو گوشیم باز کردم!
دلم بدجوری درد میکرد ولی دستمو بردم سمت گوشیم باز کرده و پیام امده رو خوندم..
"اگه میخوای بدونی یونجون باهات چیکار کرده به این آدرس بیا!"
رو تخت نشسته و با پوزخند پیامو پاک کردم!
+اه فک کردن میتونن منو از عشقم جدا کنن
از رو تخت بلند شده و رفتم سمت دوش و بعد از نیم ساعتی در امدم یونجون نبود گوشیو برداشتم و بهش زنگ زدم ولی گوشیش خاموش بود!
لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم و رفتم پایین سویچ ماشینو برداشتم که برم خونه دوستم
تو راه یونجون باهام تماس گرفت که زود گوشیو باز کردم..
+یونجون کجای؟
_تو کجایییی؟(عصبی)
+من دارم میرم خونه میهو..
_برگرد زود خونه زود باش!(داد)
ناراحت شدم و گفتم:باشه همین الان برمیگردم!
گوشیو قطع کردم و...
ویو یونجون
دختره ای عوضی میخواست به ا.ت همه چیو بگه که نذاشتم نمیتونممم نه من بدونن ا.ت نمیتونم زندگی کنم اگه اون بره منو خودمو میکشم!
ویو ا.ت...
ماشینو پار کرده و وارد حیاط خونه شدم که با صدای یکی تو جام مکث کردم..
(علامت جیهیون ×)
×خانم ا.ت
برگشتم سمت صدا و گفتم:بله خودمم..
×چند ساعت پیش کسی که بهتون پیام داده بود من بودم...
+من به یونجون اعتماد دارم پس گورتو گم کن!
خواستم دوباره برگردم برم که با پیام تو گوشیم مکث کردم...
×باشه اعتماد کن ولی به اون پیامی که بهت فرستادم نگاه کن!
گوشیو باز کرده و رو پیام کلید کردم ویدیو بود با باز شدنش دنیا رو سرم خراب شد یونجون داشت با یه دختر....
اشک تو چشمام موج میز که دختره ادامه داد..
×اون منو مجبور کرد که اینکارو کنم..
+خفهههه شوووو(داد بلند)
که با این داد یونجون زود درو باز کرده و وارد حیاط شد با دیدن جیهیون استرس گرفت و به ا.ت خیره شد که داره یه ویدیوی میبینه
زود بدو بدو رفت سمتش گوشیو گرفت و محکم کوبید به زمین..
ا.ت سرشو بلند کرد ولی اینبار با نفرت و بغض به یونجون خیره شد رفت جلو یه سیلی محکمی بهش زد و گفت:چی کم گذاشتم برات هاااا چی کم گذاشتم که رفتی با یکی دیگه...
یونجون زود رفت جلو دستای ا.تو محکم گرفت زانو زد و شروع کرد به التماس کردن!
_ا.ت خواهش میکنم بهم گوش کن من اونروز مست بودم ا.ت...خواهش میکنم ترکم نکن من دیونتم من روانیتم نمیتونم بی تو نفس بکشم
اشک تو چشام با پایین فرود امدن که دستمو از دستش کشیدم بیرون و گفتم:دیگه حتا نمیخوام تو این شهر باشم چه برسه به این خونه!
برگشتم سمت ماشین لنگان لنگان رفتم سمت که یونجون از پشت داد زد:اگه بری خودمو میکشمممم ا.تتتت(داد)
خندیدم و گفتم:نترس منم دارم میرم همون کارو کنم!
یونجون که این حرفو شنید زود رفت دست ا.تو از پشت گرفت که باعث شد ا.ت برگرده سمتش!
_چی گفتی چه غلطیمیخوای بکنی هاااا میخوای کلا نابودم کنییی
ا.ت یونجونو محکم هل داد عقب و بدو بدو رفت سمت ماشین که یونجون هم زود سوار ماشین خودش شد و از پشت ا.ت میروند که رسیدن به یه پرتگاه ا.ت زود خودشو از ماشین میندازه بیرون با پاهای لنگان به سمت پرتگاه میره و که خواست خودشو پرت کنه یونجون از پشت محکم میگرتش..
+ولمممم کنننننننن(داد گریه)
_ا.تتتت خواهشششش میکنمممم تو تو حق بهترینارو داری نه مرگو!
+بههه تو هیچ ربطی ندارههه!
ا.ت دستشو از دست یونجون میکشه بیرون و خودشو پرت میکنه تو آب که پشت سرش یونجون میپره آب شنا میکنه به سمت ا.ت و محکم بغلش میکنه...که ا.ت نیز دستاشو دور کمر یونجون حلقه میزنه و این دو باهم سفر میکنن به یه خونه دیگه:)!
*درخواستی غمگین*
The end...
۱۵.۰k
۱۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.