وقتی به زور ازدواج می کنی پارت۱۱
پارت ۱۱
شب
شب شد هوسوک هنوز نیومده آخ جون می تونم مداد رنگی هام رو برم از آجوما بگیرم
آجوما :دخترم دخترم بیا
منم بدو بدو از دسته پله ها رفتم پایین همین که رسیدم هوسوک رو دیدم که با اخم داره بهم نزدیک میشه از کیف توی دستش فهمیدم تازه اومده آجوما که ما دوتا رو دید دیگه اسمی از مداد رنگی نیاورد رفت
اون میومد جلو من می رفتم عقب
اومد بهم رسید
دوتا بازوم رو توی دستش شکار کرد
باصدای بلند گفت:من باید باهات چیکار کنم هاااااا
دستم رو ول کرد
هوسوک :دنبالم بیا
از ترس تند تند دنبالش رفت رسید به اتاق دونفره مون توی چهار چوب وایسادکه من برم داخل
من که رفتم داخل درو قفل کرد و کتش و کیفش رو پرت کرد یه طرف اتاق منم که وایساده بودم
هوسوک:تودیگه زن منی این رفتارا چیه از این به بعد هر رفتار این طوری ازت ببینم طوری تنبیهت می کنم که از کارت پشیمون بشی ............... این یکی رو هم نادیده نمی گیرم
رفت از توی کمد یه تخت کش آورد بیرون گفت :دستت بیار جلو
ا.ت :ا....ما
با دیدن اخم هوسوک دیگه ادامه نداد
دستش رو آروم آورد جلو که اولین ضربه روی دستش نشست که آخ بلندی گفت و دستش رو کشید عقب
هوسوک:بشمار
ا.ت دوباره دستش رو برد جلو ضربه های محکم با خط کش توی کف دستش می خورد
ا.ت :ی..ک .......
..دو ..
ولم کن
س.ه.. پن.ج ...
آخ ....ن...ههه .
...پا....نز..ده ...
نکن نکن
بی..ست
نزن دیگه هق
بیست و یک
ولم کن
بیست و پنج .......
قول میدم دیگه انجام
آخ ....بیست شش
انجام نمیدم
آخ . سی
هق ولم کن
تمام مدت دست هوسوک زیر دست ا.ت بود که عقب نکشه
ا.ت:هق ولم کن
سی و پنج
هوسوک :اینم تنبیهت فکر کمم سی و پنج تا برات کافی باشه که دفعه بعد روی دسته پله ها ببینمت فکر کنم بدونی چه اتفاقی میوفته ......
درمورد قانون ها هم بیا بشین تا باهات حرف بزنم که کمتر تنبیه بشی
قبلش برو دستت رو پانسمان کن بیا
ا.ت که تا الان فقط با سرپایین هق هق میکرد
به سمت در رفت و بازش کرد
رفت آشپزخونه پیش آجوما
آجوما با دیدن ا.ت سر جاش موند
شب
شب شد هوسوک هنوز نیومده آخ جون می تونم مداد رنگی هام رو برم از آجوما بگیرم
آجوما :دخترم دخترم بیا
منم بدو بدو از دسته پله ها رفتم پایین همین که رسیدم هوسوک رو دیدم که با اخم داره بهم نزدیک میشه از کیف توی دستش فهمیدم تازه اومده آجوما که ما دوتا رو دید دیگه اسمی از مداد رنگی نیاورد رفت
اون میومد جلو من می رفتم عقب
اومد بهم رسید
دوتا بازوم رو توی دستش شکار کرد
باصدای بلند گفت:من باید باهات چیکار کنم هاااااا
دستم رو ول کرد
هوسوک :دنبالم بیا
از ترس تند تند دنبالش رفت رسید به اتاق دونفره مون توی چهار چوب وایسادکه من برم داخل
من که رفتم داخل درو قفل کرد و کتش و کیفش رو پرت کرد یه طرف اتاق منم که وایساده بودم
هوسوک:تودیگه زن منی این رفتارا چیه از این به بعد هر رفتار این طوری ازت ببینم طوری تنبیهت می کنم که از کارت پشیمون بشی ............... این یکی رو هم نادیده نمی گیرم
رفت از توی کمد یه تخت کش آورد بیرون گفت :دستت بیار جلو
ا.ت :ا....ما
با دیدن اخم هوسوک دیگه ادامه نداد
دستش رو آروم آورد جلو که اولین ضربه روی دستش نشست که آخ بلندی گفت و دستش رو کشید عقب
هوسوک:بشمار
ا.ت دوباره دستش رو برد جلو ضربه های محکم با خط کش توی کف دستش می خورد
ا.ت :ی..ک .......
..دو ..
ولم کن
س.ه.. پن.ج ...
آخ ....ن...ههه .
...پا....نز..ده ...
نکن نکن
بی..ست
نزن دیگه هق
بیست و یک
ولم کن
بیست و پنج .......
قول میدم دیگه انجام
آخ ....بیست شش
انجام نمیدم
آخ . سی
هق ولم کن
تمام مدت دست هوسوک زیر دست ا.ت بود که عقب نکشه
ا.ت:هق ولم کن
سی و پنج
هوسوک :اینم تنبیهت فکر کمم سی و پنج تا برات کافی باشه که دفعه بعد روی دسته پله ها ببینمت فکر کنم بدونی چه اتفاقی میوفته ......
درمورد قانون ها هم بیا بشین تا باهات حرف بزنم که کمتر تنبیه بشی
قبلش برو دستت رو پانسمان کن بیا
ا.ت که تا الان فقط با سرپایین هق هق میکرد
به سمت در رفت و بازش کرد
رفت آشپزخونه پیش آجوما
آجوما با دیدن ا.ت سر جاش موند
۳۳.۲k
۲۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.