پارت 2
#پارت_2
«دیانا»🪐
گشنه و تشنه داشتم تو خیابون راه میرفتم
که اون گوشی کهنه و قدیمی بابام زنگ خورد
خودش بود
اعصابم خورد شد
تند جواب دادم
+چیه؟!
-تو کجایی«با داد»
+هوششش بیرون
-لوکیشن بفرست تا بفرستم دنبالت
+پولمو بده بیام
-بدبخت اگه من نبودم 2 روز تو خیابون تلف بودی
+چه فایده وقتی تحقیرم میکنی اصن من چرا امید به زندگی دارم وقتی میتونم به این راحتی خودمو بکشم مگه زندگی من از اینی ک هست تغییر میکنه؟
بهش مهلت حرف زدن ندادم و قطع کردم
و به خیابون خیره شدم
تنها چیزی که به ذهنم اومد پل عابر پیاده وسط اتوبان بود
یکی از پام رو اون ور پل گذاشتم
و اون یکی هم رد کردم
دستام رو باز کردم و با غمی زیاد خودمو رها کردم
و نفهمیدم چی شد
سیاهی مطلق🖤
کامنت:+2
لایک:+3
@rhs_love
«دیانا»🪐
گشنه و تشنه داشتم تو خیابون راه میرفتم
که اون گوشی کهنه و قدیمی بابام زنگ خورد
خودش بود
اعصابم خورد شد
تند جواب دادم
+چیه؟!
-تو کجایی«با داد»
+هوششش بیرون
-لوکیشن بفرست تا بفرستم دنبالت
+پولمو بده بیام
-بدبخت اگه من نبودم 2 روز تو خیابون تلف بودی
+چه فایده وقتی تحقیرم میکنی اصن من چرا امید به زندگی دارم وقتی میتونم به این راحتی خودمو بکشم مگه زندگی من از اینی ک هست تغییر میکنه؟
بهش مهلت حرف زدن ندادم و قطع کردم
و به خیابون خیره شدم
تنها چیزی که به ذهنم اومد پل عابر پیاده وسط اتوبان بود
یکی از پام رو اون ور پل گذاشتم
و اون یکی هم رد کردم
دستام رو باز کردم و با غمی زیاد خودمو رها کردم
و نفهمیدم چی شد
سیاهی مطلق🖤
کامنت:+2
لایک:+3
@rhs_love
۳.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.