P1
P1
داشتی مثل همیشه کتک میخوردی یه آدم چقدر میتونست عوضی پست باشه؟
اینکه زنش با خانوادش صحبت میکنه ،کتکش میزنه؟
تو زن بزرگ ترین مافیایی کره جنوبی بودی!!
بیشتر میشه گفت هیچ حسی
به یونگی نداشتی،فقط ۱۵ سالت بود که زنش شدی
یونگی شریک پدرت بود
تورو توی تولدت دید عاشقت شد....
تورو از پدرت خاستگاری کرد
ولی پدرت راضی نبود ؛ولی به خاطر تهدید هاش مجبور شدی ازدواج کنی
وارد دنیایی تاریک مین پونگی بشی ...
ا.ت:دویست.... اییی
یونگی :بسته اکه ببینم دوباره به خانوادت زنگ زدی میکشمت،هرزه کوچولو بهتم رحم نمیکنم
چون تا الان مادر بچمی که زندهی (داد)
ا.ت :بببب.....باشه دیگه زنگ نمیزنم بهشون توی خونه به تو میرسم(گریه)
یونگی:بایدم این کارو کنی (پوزخنده )
*یونگی ول کن نبود
(جنبه داشته باش این یه فیکه فیک)
شلوارش در آورده همراه باکسرش که دیک بزرگش مثل فنر پرید از موهات کشید که درد اومد بلندت کرد دامنت رو بالا داد میخواست از پشت واردت کنه که با صدای دخترت که پشت در بود یه خودتون اومدید .
یونا:اوما آپا چرا دررو بستین
به به
امیدوارم خوشتون بیاد:)
داشتی مثل همیشه کتک میخوردی یه آدم چقدر میتونست عوضی پست باشه؟
اینکه زنش با خانوادش صحبت میکنه ،کتکش میزنه؟
تو زن بزرگ ترین مافیایی کره جنوبی بودی!!
بیشتر میشه گفت هیچ حسی
به یونگی نداشتی،فقط ۱۵ سالت بود که زنش شدی
یونگی شریک پدرت بود
تورو توی تولدت دید عاشقت شد....
تورو از پدرت خاستگاری کرد
ولی پدرت راضی نبود ؛ولی به خاطر تهدید هاش مجبور شدی ازدواج کنی
وارد دنیایی تاریک مین پونگی بشی ...
ا.ت:دویست.... اییی
یونگی :بسته اکه ببینم دوباره به خانوادت زنگ زدی میکشمت،هرزه کوچولو بهتم رحم نمیکنم
چون تا الان مادر بچمی که زندهی (داد)
ا.ت :بببب.....باشه دیگه زنگ نمیزنم بهشون توی خونه به تو میرسم(گریه)
یونگی:بایدم این کارو کنی (پوزخنده )
*یونگی ول کن نبود
(جنبه داشته باش این یه فیکه فیک)
شلوارش در آورده همراه باکسرش که دیک بزرگش مثل فنر پرید از موهات کشید که درد اومد بلندت کرد دامنت رو بالا داد میخواست از پشت واردت کنه که با صدای دخترت که پشت در بود یه خودتون اومدید .
یونا:اوما آپا چرا دررو بستین
به به
امیدوارم خوشتون بیاد:)
۲۱.۱k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.