مافیای من پارت ۷
پارت ۷
نایون : تو.. .. واقعا.. من.و دوس داری ؟
شوگا : اره از اون اولی که دیدم ازت خوشم آمد
کمی مکث کردیم
شوگا : برو بخواب هوا داره روشن میشه
نایون : چه فایده داره اخه من دیگه خوابم نمیبره
که یه دفعه بلندم کرد برد روی تخت خودش آمد پیشم بعد بغلم کرد که سینش خیلی گرم بود وقتی بغلم کرده بود احساس آرامش داشتم و کم کم خوابم برد
۸ صبح
از زبان نایون
وقتی بیدار شدم توی بغل شوگا بودم ازش آرام بلند شدم رفتم دوش گرفتم امدم لباسم رو پوشیدم دیدم یکی از پشت بغلم کرده شوگا بود
شوگا : صبحت بخیر پرنسس من
نایون : صبح توم بخیر پرنس من
داشتم درو باز میکردم که
شوگا: نمیخوای بوس صبح بخیر بدی
رفتم سمتش و لبم رو گذاشتم روی لبش
بعدش جدا شدیم
توی دلش من چرا نگه عاشقش شدم ؟
نایون : تو.. .. واقعا.. من.و دوس داری ؟
شوگا : اره از اون اولی که دیدم ازت خوشم آمد
کمی مکث کردیم
شوگا : برو بخواب هوا داره روشن میشه
نایون : چه فایده داره اخه من دیگه خوابم نمیبره
که یه دفعه بلندم کرد برد روی تخت خودش آمد پیشم بعد بغلم کرد که سینش خیلی گرم بود وقتی بغلم کرده بود احساس آرامش داشتم و کم کم خوابم برد
۸ صبح
از زبان نایون
وقتی بیدار شدم توی بغل شوگا بودم ازش آرام بلند شدم رفتم دوش گرفتم امدم لباسم رو پوشیدم دیدم یکی از پشت بغلم کرده شوگا بود
شوگا : صبحت بخیر پرنسس من
نایون : صبح توم بخیر پرنس من
داشتم درو باز میکردم که
شوگا: نمیخوای بوس صبح بخیر بدی
رفتم سمتش و لبم رو گذاشتم روی لبش
بعدش جدا شدیم
توی دلش من چرا نگه عاشقش شدم ؟
۶.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.