(پارت 42) .I wish I never saw it
صورتشو اورد جلو لبای ا ت رو میمکید با مک زدنای سریعش انگار سال ها از لباش دور بود
بعد ده دقیقه با نفس زدن از هم جدا شدن این دفعه
ا ت لبای جیمینو مک میزد از هم جداشدن بدون حرفی به هم نگاه میکردن
ا ت
تو فکر بودم جیمین دقیق میدونست چندماهم حتی بعد دوماه روز سونوگرافیمو میدونست سرمو از رو سینش برداشتم خواب بود با احساس گشنگی اروم بلند شدم
احتمالا صبح(منظورم 4،5صبح) اومده بود بلند شدم رفتم پایین اجوما صبحونه گذاشته بود خوردم رفتم پایه تلوزیون سه ساعت بعد جیمین مثل همیشه خوش لباس اومد پایین نه به سه ساعت پیش مثل بچه های سرتق نه به الان خشن هات
جیمین: حاضر شو بریم بیرون
ت ا: کجا؟
جیمین: تو راه میگم
ت ا: میخواستم بلند شم یادم افتاد لباس ندارم.... من که لباس ندارم
جیمین: تو اتاق هست
پس اون لباسایی که دست خدمتکارا بود ماله من بود...
بلند شدم کمدو باز کردم همه لباسای جدید بود یه کی رو برداشتم پوشیدم نه تنگ بود نه زیاد گشاد از کجا
سایزمو میدونست از کاراش شاخ در میاوردم اگه میپرسیدم میدونستم جواب نمیده رفتم پایین نبود رفتم سمت حیات تو ماشین نشسته بود سوار شدم راه افتاد تو راه اهنگ لاتین پخش میشد یادم افتاد بگم کجا میریم
ت ا: نگفتی کجا میریم
جیمین: رستوران... از اون ور میریم کلینیک
ت ا: خوب تو خونه میگفتی
جیمین: نمیخواستم پیش خدمتکارا بگم
ت ا: اهاا
کنار یه رستوران معروف پارک کرد سوئیچ داد به پیش خدمت دستشو گرفتم باهم رفتیم تو نشستیم سره میز بعد چند دقیقه گارسون اومد
گارسون: خوش اومدین... چی میل دارین؟
جیمین منو رو داد دستم به منو نگاه کردم
لایک
کامنت بزار دلمو خوش کن🥲😐
بعد ده دقیقه با نفس زدن از هم جدا شدن این دفعه
ا ت لبای جیمینو مک میزد از هم جداشدن بدون حرفی به هم نگاه میکردن
ا ت
تو فکر بودم جیمین دقیق میدونست چندماهم حتی بعد دوماه روز سونوگرافیمو میدونست سرمو از رو سینش برداشتم خواب بود با احساس گشنگی اروم بلند شدم
احتمالا صبح(منظورم 4،5صبح) اومده بود بلند شدم رفتم پایین اجوما صبحونه گذاشته بود خوردم رفتم پایه تلوزیون سه ساعت بعد جیمین مثل همیشه خوش لباس اومد پایین نه به سه ساعت پیش مثل بچه های سرتق نه به الان خشن هات
جیمین: حاضر شو بریم بیرون
ت ا: کجا؟
جیمین: تو راه میگم
ت ا: میخواستم بلند شم یادم افتاد لباس ندارم.... من که لباس ندارم
جیمین: تو اتاق هست
پس اون لباسایی که دست خدمتکارا بود ماله من بود...
بلند شدم کمدو باز کردم همه لباسای جدید بود یه کی رو برداشتم پوشیدم نه تنگ بود نه زیاد گشاد از کجا
سایزمو میدونست از کاراش شاخ در میاوردم اگه میپرسیدم میدونستم جواب نمیده رفتم پایین نبود رفتم سمت حیات تو ماشین نشسته بود سوار شدم راه افتاد تو راه اهنگ لاتین پخش میشد یادم افتاد بگم کجا میریم
ت ا: نگفتی کجا میریم
جیمین: رستوران... از اون ور میریم کلینیک
ت ا: خوب تو خونه میگفتی
جیمین: نمیخواستم پیش خدمتکارا بگم
ت ا: اهاا
کنار یه رستوران معروف پارک کرد سوئیچ داد به پیش خدمت دستشو گرفتم باهم رفتیم تو نشستیم سره میز بعد چند دقیقه گارسون اومد
گارسون: خوش اومدین... چی میل دارین؟
جیمین منو رو داد دستم به منو نگاه کردم
لایک
کامنت بزار دلمو خوش کن🥲😐
۱۵۸.۵k
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.