"عشق نابجا" پارت هشتم
ویو ا/ت
یکم که آروم تر شدم واسش داستان رو تعریف کردم..
غریبه:واقعا سختی زیادی کشیدی..
ا/ت:من دیگه نمیتونم..چرا جلوم رو گرفتی..
غریبه:راستش..
من و خواهرم خیلی با هم صمیمی بودیم..جوری که اگه نمیدیدمش کل روز حالم گرفته بود..اون خیلی خوشحال بود..همیشه خندون بود.. هیچوقت فکر نمیکرد دردی رو پنهان کنه..اما اون خیلی از درد هاش رو ازم پنهان کرده بود..
روز تولدم بهم زنگ زد که بیام روی این پل..فکر کردم قراره سوپرایزم کنه..البته سوپرایز هم شدم بخاطر کارش..اون جلوی شمای من خودکشی کرد ..دقیقا از روی این پل خودش رو انداخت پایین..
الان هم که تورو دیدم یاد اون افتادم ..من بعد از رفتن اون دیگه خود قبلیم نشدم..لطفا این کارو نکن..خیلی ها هستن که بهت وابسته ان..با این کارت داغونشون نکن..لطفا..به حرفم گوش کن باشه؟..ببین من دوستت میشم.. به حرفات گوش میدم.. اما خودکشی نکن..لطفا..
ا/ت:من واقعا بخاطر اتفاقی که افتاد متاسفم..
غریبه:نباش..تقصیر تو نیست که..راستی اسمت چیه؟
ا/ت:من ا/تم تو چی؟
چانه مای:منم چانه مای هستم
ا/ت:خوشبختم..مرسی پسر جون ..اگه نبودی شاید تا حالا مرده بودم..
چانه مای:یااا اینطوری نگو..
ا/ت:کجا درس میخونی؟
چانه مای:من خیلی وقته درسم رو تموم کردم
ا/ت:واو..بهت نمیخوره.. پس سرگرمیت چیه؟
چانه مای:راستش سرگرمی ندارم..کار میکنم..شرکت دارم
ا/ت:پس مایه داری؟
چانه مای:*خنده*بیخیال..
ا/ت:پسر پولدار..نیای عاشق من بشیاا..
چانه مای:گادد..پس بیا دوست شیم
ا/ت:دوست هستیم دیگه..
چانه مای:چه زبون دراز شدی تا چند دیقه پیش داشتی زار میزدیااا..
ا/ت:واای گشنم شد من این طرفا یه رستوران خوب میشناسم بیا بریم یکم واسم خرج کن..
چانه مای:بله حتماا..بیا بریم..
.
.
میدونم کمه ولی فعلا همینو تحویل بگیرین
یکم که آروم تر شدم واسش داستان رو تعریف کردم..
غریبه:واقعا سختی زیادی کشیدی..
ا/ت:من دیگه نمیتونم..چرا جلوم رو گرفتی..
غریبه:راستش..
من و خواهرم خیلی با هم صمیمی بودیم..جوری که اگه نمیدیدمش کل روز حالم گرفته بود..اون خیلی خوشحال بود..همیشه خندون بود.. هیچوقت فکر نمیکرد دردی رو پنهان کنه..اما اون خیلی از درد هاش رو ازم پنهان کرده بود..
روز تولدم بهم زنگ زد که بیام روی این پل..فکر کردم قراره سوپرایزم کنه..البته سوپرایز هم شدم بخاطر کارش..اون جلوی شمای من خودکشی کرد ..دقیقا از روی این پل خودش رو انداخت پایین..
الان هم که تورو دیدم یاد اون افتادم ..من بعد از رفتن اون دیگه خود قبلیم نشدم..لطفا این کارو نکن..خیلی ها هستن که بهت وابسته ان..با این کارت داغونشون نکن..لطفا..به حرفم گوش کن باشه؟..ببین من دوستت میشم.. به حرفات گوش میدم.. اما خودکشی نکن..لطفا..
ا/ت:من واقعا بخاطر اتفاقی که افتاد متاسفم..
غریبه:نباش..تقصیر تو نیست که..راستی اسمت چیه؟
ا/ت:من ا/تم تو چی؟
چانه مای:منم چانه مای هستم
ا/ت:خوشبختم..مرسی پسر جون ..اگه نبودی شاید تا حالا مرده بودم..
چانه مای:یااا اینطوری نگو..
ا/ت:کجا درس میخونی؟
چانه مای:من خیلی وقته درسم رو تموم کردم
ا/ت:واو..بهت نمیخوره.. پس سرگرمیت چیه؟
چانه مای:راستش سرگرمی ندارم..کار میکنم..شرکت دارم
ا/ت:پس مایه داری؟
چانه مای:*خنده*بیخیال..
ا/ت:پسر پولدار..نیای عاشق من بشیاا..
چانه مای:گادد..پس بیا دوست شیم
ا/ت:دوست هستیم دیگه..
چانه مای:چه زبون دراز شدی تا چند دیقه پیش داشتی زار میزدیااا..
ا/ت:واای گشنم شد من این طرفا یه رستوران خوب میشناسم بیا بریم یکم واسم خرج کن..
چانه مای:بله حتماا..بیا بریم..
.
.
میدونم کمه ولی فعلا همینو تحویل بگیرین
۷.۷k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.