فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁵⁴
ویو ا.ت
رفتم خونه ای این سوک تمام وسایلمو جمع کردم رفتم حموم آمدم لباسمو پوشیدم(اسلاید۲ لباس ا.ت)(بچه ها ا.ت دیگه چتری نداره گفتم که بدونید)
یه آرایش ملایم کردم از این سوک خدافظی کردم رفتم بیمارستان از تمام کسای که توی این یک سال میشناختم خدافظی کردم
بعد رفتم فرودگاه یه۱۰دیقه ای اونجا بودم تا پراوزمو خوند رفتم چمدونمو تحویل دادم و سوار هواپیما شدم
به کسی خبر ندادم که میخوام برگردم کره میخوام غافلگیر شون کنم
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
بعد از چند ساعت رسیدم کره خیلی دلم برای کره و تمام دوستام تنگ شده بود از هواپیما پیاده شدم چمونمو تحویل گرفتم
بنظرم بهتره که قبل از اینکه برم پیش مامانم برم برای خودم خونه و ماشین بگیرم؟اره بهتره که همین کارو کنم
یه تاکسی گرفتم بعد رفتم یه املاکی یه خونه بهم نشون داد خیلی از خونه خوشم آمد همون رو گرفتم(اسلاید۳خونه ای ا.ت)
بعد رفتم یه ماشین گرفتم ماشینم خیلی دوست دارم(بچه ها ماشین رو هر چی دوست دارید تصور کنید)
بعد سوار ماشین شدم رفتم در خونه ای که خریدام
یکی از اتاقا از بقیه ای اتاقا بزرگ تر بود اونو برای خودم برداشتم تمام وسایلمو چیدم
بعد رفتم خرید همه ای جیزی که نیاز بود رو خریدم چیدن
بعد رفتم یه دست گل خیلی قشنگ از اون گلای که مامانم دوست داره خریدم و بهش گفتم خیلی قشنگ دسته بندی کنه
بعد یه جعبه شیرنی هم خریدم رفتم خونه ای مامانم
مامانم در خونه رو باز کرد ولی من دسته گل رو جلوی صورتم گرفتم که معلوم نباشه
مامانم گفت....
^ببخشید خانم کاری داشتید؟
+بله با صاحب این خونه کار داشتم
^خب منم میشه کارتون رو بگید؟
ویو ا.ت
دست گل رو از جلو صورتم بردام کنار با خنده گفتم...
+دخترت برگشته پیشت
^ا.ت؟وای دختر قشنگه ام(مامانش میخنده و میره ا.ت رو بغل میکنه و ا.ت بغلش میکنه میگه...)
^وای دخترم چقدر بزرگ شدی خیلی خوشگل شدی اینقدر که نمی تونم چشم ازت بردارم
+منم نمی تونم ازت چشم بردارم خانم خونه
^ا.ت دلم خیلی برات تنگ شده بود
+حالا نمی خوای که دل تنگیت رو دم در بگی؟(خنده)
^مگه گیشه بیا تو دخترم بیا(خنده)
(ا.ت میره تو کفشاش رو درمیاره میره توی خونه میگه...)
+همه جی همون شکلیه که بوده هیچی رو عوض نکردی
^اره عوض نکردم همه ای اینا با بدون تو قشنگ بود برا همین عوض نکردم حتی اتاقتم وسایلش هست فقط میرم تمیزش میکنم
+واقعا عوض نکردی؟
^نه گذاشتم تا وقتی که برگشتی بازم برای خودت باشه
+چه خوبه از این به بعد هر وقت آمدم پیشت پیام توی اتاق خودم
^هروقت امدی؟مگه قراره که برگردی؟
+نه برنمی گردم فقط برای خودم زندگی میکنم رفتم یه خونه یه ماشین خریدم
^واقعا؟مبارکت باشه دخترم
+ممنون خب برو آماده شو تا ببرم خونهمو بهت نشون بدم بریم بگردیم
part⁵⁴
ویو ا.ت
رفتم خونه ای این سوک تمام وسایلمو جمع کردم رفتم حموم آمدم لباسمو پوشیدم(اسلاید۲ لباس ا.ت)(بچه ها ا.ت دیگه چتری نداره گفتم که بدونید)
یه آرایش ملایم کردم از این سوک خدافظی کردم رفتم بیمارستان از تمام کسای که توی این یک سال میشناختم خدافظی کردم
بعد رفتم فرودگاه یه۱۰دیقه ای اونجا بودم تا پراوزمو خوند رفتم چمدونمو تحویل دادم و سوار هواپیما شدم
به کسی خبر ندادم که میخوام برگردم کره میخوام غافلگیر شون کنم
چند ساعت بعد
ویو ا.ت
بعد از چند ساعت رسیدم کره خیلی دلم برای کره و تمام دوستام تنگ شده بود از هواپیما پیاده شدم چمونمو تحویل گرفتم
بنظرم بهتره که قبل از اینکه برم پیش مامانم برم برای خودم خونه و ماشین بگیرم؟اره بهتره که همین کارو کنم
یه تاکسی گرفتم بعد رفتم یه املاکی یه خونه بهم نشون داد خیلی از خونه خوشم آمد همون رو گرفتم(اسلاید۳خونه ای ا.ت)
بعد رفتم یه ماشین گرفتم ماشینم خیلی دوست دارم(بچه ها ماشین رو هر چی دوست دارید تصور کنید)
بعد سوار ماشین شدم رفتم در خونه ای که خریدام
یکی از اتاقا از بقیه ای اتاقا بزرگ تر بود اونو برای خودم برداشتم تمام وسایلمو چیدم
بعد رفتم خرید همه ای جیزی که نیاز بود رو خریدم چیدن
بعد رفتم یه دست گل خیلی قشنگ از اون گلای که مامانم دوست داره خریدم و بهش گفتم خیلی قشنگ دسته بندی کنه
بعد یه جعبه شیرنی هم خریدم رفتم خونه ای مامانم
مامانم در خونه رو باز کرد ولی من دسته گل رو جلوی صورتم گرفتم که معلوم نباشه
مامانم گفت....
^ببخشید خانم کاری داشتید؟
+بله با صاحب این خونه کار داشتم
^خب منم میشه کارتون رو بگید؟
ویو ا.ت
دست گل رو از جلو صورتم بردام کنار با خنده گفتم...
+دخترت برگشته پیشت
^ا.ت؟وای دختر قشنگه ام(مامانش میخنده و میره ا.ت رو بغل میکنه و ا.ت بغلش میکنه میگه...)
^وای دخترم چقدر بزرگ شدی خیلی خوشگل شدی اینقدر که نمی تونم چشم ازت بردارم
+منم نمی تونم ازت چشم بردارم خانم خونه
^ا.ت دلم خیلی برات تنگ شده بود
+حالا نمی خوای که دل تنگیت رو دم در بگی؟(خنده)
^مگه گیشه بیا تو دخترم بیا(خنده)
(ا.ت میره تو کفشاش رو درمیاره میره توی خونه میگه...)
+همه جی همون شکلیه که بوده هیچی رو عوض نکردی
^اره عوض نکردم همه ای اینا با بدون تو قشنگ بود برا همین عوض نکردم حتی اتاقتم وسایلش هست فقط میرم تمیزش میکنم
+واقعا عوض نکردی؟
^نه گذاشتم تا وقتی که برگشتی بازم برای خودت باشه
+چه خوبه از این به بعد هر وقت آمدم پیشت پیام توی اتاق خودم
^هروقت امدی؟مگه قراره که برگردی؟
+نه برنمی گردم فقط برای خودم زندگی میکنم رفتم یه خونه یه ماشین خریدم
^واقعا؟مبارکت باشه دخترم
+ممنون خب برو آماده شو تا ببرم خونهمو بهت نشون بدم بریم بگردیم
۶.۰k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.