hu
فیک عشق ایدل من16 part
لیا رو بغل کردم و منتظر شدم در رو وا کنن
در وا شد
از اسانسور اومدم بیرون
🐔حالتون خوبه؟..... اااا کیم شی چشون شده؟ 🐤من خوبم.... میشناسی نشون؟
🐔بله مگه میشه کسی این دختر سلیطه رو نشناسه... تا حرفاشو به کرسی نشونه بیخیال نمیشه
🐤درسته🙂میگم میدونید اتاق استراحت ایشون کجاست؟
🐦(یه خر دیگه که اونجا بود زرید)بله من میدونم چند بار براشون چندتا چیز رو درست کردم دو طبقه بالا تر اتاق شماره ی ۲۱۲ رمزشو نمیدونیم فقط
🐤عا ممنون با اجازه
از راه پله ها رفتم بالا دو طبقه بالا رفتن با این دختر که اندازه پر کاه سبکه اسونه تقریبا رسیدیم دم اتاقش... خب حالا چه غلطی کنم تو این فکر بودم چیکار کنم گفتم شاید لیا صدامو بشنوه
🐤کیم شی؟
🦋اوم
صداش اومد ولی چشاشو وا نکرده
🐤رمز اتاقت شده؟
🦋۲۰۲۳
خب ابن مشکل حل شد حالا چطوری رمز رو بزنمممممم
یه راه بیشتر ندارم لیا رو انداختم رو دوشم( انگار کیفه:/)
و با یه دستم کمرشو گرفتم نیوفته رمز رو زدم و وارد شدم یه دو تا تخت سفید و یه میز و یه یخچال کوچیک اونجا بود ویه کمد لیا رو روی یکی از تخت ها گذاشتم غش کرده پس از توی یخچال یه اب معدنی برداشتم و روی لیا اب پاشیدم و پاشد ترسید نشستم جلوش وگفتم
🐤اروم باش لیا.... نترس توی اتاقتیم
🦋شما... منو اوردید اینجا.... چطوری؟
🐤مشخص نیست؟ بغلت کردم ... بعد دو نفر اومدن کمکمون از اسانسور در اوردنمون اون دوتا میشناختنت اتاقتو بهم گفتن منم اوردمت اینجا
🦋ممنون هرکسی بود اینکار رو نمیکرد دستتون درد نکنه
🐤خواهش میکنم
دستمال رو به سمتش گرفتم و گفتم
🐤صورتت رو خشک کن
🦋ممنون
کشی لیا زنگ خورد
🦋ببخشید.... دوستم لی می هوعه من صدام گرفته میشه بهش بگید بیاد اینجا
🐤او بلع حتما
جواب دادم
🦊الو لیا کجایی بچهههه
🐤سلام... لی شی؟
🦊بلع.. شما؟
🐤عا عذر میخوام فیلیکس هستم... لیا خانم حالش بد شده منم اوردمش اتاق استراحتشون میاید اینجا؟
🦊چرا لیا جواب نداده خب؟
🐤اروم رو به لیا گفتم خیلی شکاکه
اممم چیزه لیا صداش گرفته گفت من جواب بدم نترسید
🦊باهش الان میام
🐤خدانگه دار
قطع کرد
🦋ازش ناراحت نشید عادت داره خدافظی نکنه
و یه زره شکاکه
🐤صداشون خیلی محکم بود مشخص بود که خیلی دوست داره
🦋اره
🐤میگم؟
🦋؟
🐤دوست پسر داری؟
🦋جان... نه.. ندارم
🐤خب.... میدونی.... من..... نمیتونم جلوت خودمو نگه دارم.... یه حس خوبی رو بهم میدی.... وقتی بغلت کردم حس کردم تو قلبم پروانه ها پرواز کردن .. اهش.... خب راستش.. دوست داشتم باهات قرار بزارم.... قبول.... میکنی؟
خب میکنم تو خیلی جوون و خوشگلی ولی میخوام قلبمو قبول کنی؟
🦋خب.... راستش من خیلی ساله که دوست دارم پس... مشکلی نیست قبولش میکنم
شرط دو تا فالو
لیا رو بغل کردم و منتظر شدم در رو وا کنن
در وا شد
از اسانسور اومدم بیرون
🐔حالتون خوبه؟..... اااا کیم شی چشون شده؟ 🐤من خوبم.... میشناسی نشون؟
🐔بله مگه میشه کسی این دختر سلیطه رو نشناسه... تا حرفاشو به کرسی نشونه بیخیال نمیشه
🐤درسته🙂میگم میدونید اتاق استراحت ایشون کجاست؟
🐦(یه خر دیگه که اونجا بود زرید)بله من میدونم چند بار براشون چندتا چیز رو درست کردم دو طبقه بالا تر اتاق شماره ی ۲۱۲ رمزشو نمیدونیم فقط
🐤عا ممنون با اجازه
از راه پله ها رفتم بالا دو طبقه بالا رفتن با این دختر که اندازه پر کاه سبکه اسونه تقریبا رسیدیم دم اتاقش... خب حالا چه غلطی کنم تو این فکر بودم چیکار کنم گفتم شاید لیا صدامو بشنوه
🐤کیم شی؟
🦋اوم
صداش اومد ولی چشاشو وا نکرده
🐤رمز اتاقت شده؟
🦋۲۰۲۳
خب ابن مشکل حل شد حالا چطوری رمز رو بزنمممممم
یه راه بیشتر ندارم لیا رو انداختم رو دوشم( انگار کیفه:/)
و با یه دستم کمرشو گرفتم نیوفته رمز رو زدم و وارد شدم یه دو تا تخت سفید و یه میز و یه یخچال کوچیک اونجا بود ویه کمد لیا رو روی یکی از تخت ها گذاشتم غش کرده پس از توی یخچال یه اب معدنی برداشتم و روی لیا اب پاشیدم و پاشد ترسید نشستم جلوش وگفتم
🐤اروم باش لیا.... نترس توی اتاقتیم
🦋شما... منو اوردید اینجا.... چطوری؟
🐤مشخص نیست؟ بغلت کردم ... بعد دو نفر اومدن کمکمون از اسانسور در اوردنمون اون دوتا میشناختنت اتاقتو بهم گفتن منم اوردمت اینجا
🦋ممنون هرکسی بود اینکار رو نمیکرد دستتون درد نکنه
🐤خواهش میکنم
دستمال رو به سمتش گرفتم و گفتم
🐤صورتت رو خشک کن
🦋ممنون
کشی لیا زنگ خورد
🦋ببخشید.... دوستم لی می هوعه من صدام گرفته میشه بهش بگید بیاد اینجا
🐤او بلع حتما
جواب دادم
🦊الو لیا کجایی بچهههه
🐤سلام... لی شی؟
🦊بلع.. شما؟
🐤عا عذر میخوام فیلیکس هستم... لیا خانم حالش بد شده منم اوردمش اتاق استراحتشون میاید اینجا؟
🦊چرا لیا جواب نداده خب؟
🐤اروم رو به لیا گفتم خیلی شکاکه
اممم چیزه لیا صداش گرفته گفت من جواب بدم نترسید
🦊باهش الان میام
🐤خدانگه دار
قطع کرد
🦋ازش ناراحت نشید عادت داره خدافظی نکنه
و یه زره شکاکه
🐤صداشون خیلی محکم بود مشخص بود که خیلی دوست داره
🦋اره
🐤میگم؟
🦋؟
🐤دوست پسر داری؟
🦋جان... نه.. ندارم
🐤خب.... میدونی.... من..... نمیتونم جلوت خودمو نگه دارم.... یه حس خوبی رو بهم میدی.... وقتی بغلت کردم حس کردم تو قلبم پروانه ها پرواز کردن .. اهش.... خب راستش.. دوست داشتم باهات قرار بزارم.... قبول.... میکنی؟
خب میکنم تو خیلی جوون و خوشگلی ولی میخوام قلبمو قبول کنی؟
🦋خب.... راستش من خیلی ساله که دوست دارم پس... مشکلی نیست قبولش میکنم
شرط دو تا فالو
۳۴۶
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.