فیک(??Why you)پارت(82)
تهیونگ:عاشقتم ا/تههههههههه
ا/ت:اوکی اوکی فقط داد نزن ،بیا
تهیونگ:آخ جوون
(چندتا میگو گذاشت تو دهنش )*
تهیونگ :هوممممم خیلی خوشمزست
جین:منم میخوام
تهیونگ ؛نوچ اینا ماله منه
و دوباره شروع بحث*
ا/ت:خدایا
که یهو جونگ کوک اومد سر میز غذا نشست*
همه تعجب *
تهیونگ یکی از میگو ها از دهنش افتاد*
جونگ کوک:چی شده؟؟؟نباید میومدم غذا بخورم؟؟
تهیونگ سینی میگو رو گذاشت روی میز و گفت*
تهیونگ:نه بابا این چه حرفیه داداش
مگه نه بچه ها؟؟
بقیه بجز ا/ت:آره
ا/ت:نگاه*
جونگ کوک خوردن غذاش رو از میگویی که ا/ت از آشپز خونه آورده بود شروع کرد *
جونگ کوک:هم...بدک نیست
ا/ت: بدک نیست .اداشو آروم در آورد*
جونگ کوک :چیزی گفتی ؟
ا/ت:گفتم نوشه جونت گوشت بشه به تنت .لبخند*
بقیه ریز خندیدن*
و دوباره جونگ کوک شروع کرد به خوردن*
ا/ت:لبخند*
ا/ت هم شروع کرد به خوردن*
فلش بک بعداز غذا*
تهیونگ:آخیششششششششش بدجوری بدنم کوفته شده(لم دادن روی مبل*)
بقیه اعضا هم اومدن روی مبلا نشستن*
ا/ت:نه اینکه از صبح بیل برداشتی رفتی بیرون کار کردی بخاطره همونه
تهیونگ:ببین باز شروع نکنا،پیرزن غر غرو
ا/ت:پیرمرد بیریخت
تهیونگ:هان؟؟؟چی گفتی ؟؟؟نشنیدم ببار دیگه بود؟؟(خودشو زد به نشنیدن*)
ا/ت:گفتم پیر مرد بیریخت حالا شنیدی عزیزم؟
تهیونگ:وات؟؟؟تو به این قیافه(اشاره به صورتش)که ازش نور میباره همه دخترا جوونشونو براش میدن میگی بیریخت؟؟
ا/ت:آره خوب
تهیونگ:ببین تو آخر میترشی
ا/ت:هان؟!
تهیونگ:راست میگم خو ،آدم به این جیگری جلوت وایساده که مثلش تو دنیا نیست بعد اینطوری میگی،صدرصد باید برات دبه جور کنم
ا/ت:ته!
تهیونگ:اینقدر جوش نزن عزیزم ترشیت بد مزه میشه.(خنده*)
ا/ت:قیافه کج و کوله شد*
تهیونگ؛فک....فکر کن....وای وای اصلا فک .......فکر کردن بهش خیلی وحشتناک خنده داره.....فکر کن خیارشور ا/ت!(دیگه نتونست دووم بیاره از خنده پخش شد*)
بقیه بجز جونگ کوک داشتن ریز میخندیدن*
ا/ت :نگاه*
ا/ت:یوقت پشه نره توش
تهیونگ :نترس ...مواظبم ترشی خانم!(خنده*)
ا/ت:هوففففف خدایا بهم صبر بده
موجیو:الباب !(خیلی ناز و کیوت داشت بدو بدو از پله ها میومد پایین)(ادمینتون دلش قند آب شد😍*)
ا/ت:موجیو چی شده؟(تعجب*)
موجیو:الباب چیزه....(نگاه کرد به بقیه)
آم.....من گلسنمه!میشه بهم غذا بدی؟
ا/ت:آ باشه بریم( بلند شد*)
جونگ کوک: نگاه کردن*
تهیونگ :خدافظ ترشی خانم
ا/ت:پوکر فیس نگاه کردن * رفت *
جیمین:اینقدر سر به سرش نزار
تهیونگ :یا من باهاش کاری نداشتم خودش شروع کرد بعدشم خودش عادتمو میدونه پس چیزی نی
خوب اینم از امیدوارم لذت ببرین لطفاََ
لایک=حمایت ،نظر=حمایت
فراموش نشهههههه😂💜
ا/ت:اوکی اوکی فقط داد نزن ،بیا
تهیونگ:آخ جوون
(چندتا میگو گذاشت تو دهنش )*
تهیونگ :هوممممم خیلی خوشمزست
جین:منم میخوام
تهیونگ ؛نوچ اینا ماله منه
و دوباره شروع بحث*
ا/ت:خدایا
که یهو جونگ کوک اومد سر میز غذا نشست*
همه تعجب *
تهیونگ یکی از میگو ها از دهنش افتاد*
جونگ کوک:چی شده؟؟؟نباید میومدم غذا بخورم؟؟
تهیونگ سینی میگو رو گذاشت روی میز و گفت*
تهیونگ:نه بابا این چه حرفیه داداش
مگه نه بچه ها؟؟
بقیه بجز ا/ت:آره
ا/ت:نگاه*
جونگ کوک خوردن غذاش رو از میگویی که ا/ت از آشپز خونه آورده بود شروع کرد *
جونگ کوک:هم...بدک نیست
ا/ت: بدک نیست .اداشو آروم در آورد*
جونگ کوک :چیزی گفتی ؟
ا/ت:گفتم نوشه جونت گوشت بشه به تنت .لبخند*
بقیه ریز خندیدن*
و دوباره جونگ کوک شروع کرد به خوردن*
ا/ت:لبخند*
ا/ت هم شروع کرد به خوردن*
فلش بک بعداز غذا*
تهیونگ:آخیششششششششش بدجوری بدنم کوفته شده(لم دادن روی مبل*)
بقیه اعضا هم اومدن روی مبلا نشستن*
ا/ت:نه اینکه از صبح بیل برداشتی رفتی بیرون کار کردی بخاطره همونه
تهیونگ:ببین باز شروع نکنا،پیرزن غر غرو
ا/ت:پیرمرد بیریخت
تهیونگ:هان؟؟؟چی گفتی ؟؟؟نشنیدم ببار دیگه بود؟؟(خودشو زد به نشنیدن*)
ا/ت:گفتم پیر مرد بیریخت حالا شنیدی عزیزم؟
تهیونگ:وات؟؟؟تو به این قیافه(اشاره به صورتش)که ازش نور میباره همه دخترا جوونشونو براش میدن میگی بیریخت؟؟
ا/ت:آره خوب
تهیونگ:ببین تو آخر میترشی
ا/ت:هان؟!
تهیونگ:راست میگم خو ،آدم به این جیگری جلوت وایساده که مثلش تو دنیا نیست بعد اینطوری میگی،صدرصد باید برات دبه جور کنم
ا/ت:ته!
تهیونگ:اینقدر جوش نزن عزیزم ترشیت بد مزه میشه.(خنده*)
ا/ت:قیافه کج و کوله شد*
تهیونگ؛فک....فکر کن....وای وای اصلا فک .......فکر کردن بهش خیلی وحشتناک خنده داره.....فکر کن خیارشور ا/ت!(دیگه نتونست دووم بیاره از خنده پخش شد*)
بقیه بجز جونگ کوک داشتن ریز میخندیدن*
ا/ت :نگاه*
ا/ت:یوقت پشه نره توش
تهیونگ :نترس ...مواظبم ترشی خانم!(خنده*)
ا/ت:هوففففف خدایا بهم صبر بده
موجیو:الباب !(خیلی ناز و کیوت داشت بدو بدو از پله ها میومد پایین)(ادمینتون دلش قند آب شد😍*)
ا/ت:موجیو چی شده؟(تعجب*)
موجیو:الباب چیزه....(نگاه کرد به بقیه)
آم.....من گلسنمه!میشه بهم غذا بدی؟
ا/ت:آ باشه بریم( بلند شد*)
جونگ کوک: نگاه کردن*
تهیونگ :خدافظ ترشی خانم
ا/ت:پوکر فیس نگاه کردن * رفت *
جیمین:اینقدر سر به سرش نزار
تهیونگ :یا من باهاش کاری نداشتم خودش شروع کرد بعدشم خودش عادتمو میدونه پس چیزی نی
خوب اینم از امیدوارم لذت ببرین لطفاََ
لایک=حمایت ،نظر=حمایت
فراموش نشهههههه😂💜
۵.۲k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.