ادامه ی سناریو قبلی :
فلیکس : میاد به سمتت و مشکوک نگاهت میکنه
_ اینا چیه ؟
چند قدم عقب میری که دستت رو میگیره و با عصبانیت بهت خیره میشه
+ ف...فلیکس
لبخند میزنه و تورو توی بغلش میگیره
_ باورم نمیشه خواهر کوچولوم اینقدر زود بزرگ شده باشه
توی چشمات خیره میشه و بوسه ای به موهات میزنه
_ باید اون مرد خوش شانس رو به منم معرفی کنی هااا
_ اینا چیه ؟
چند قدم عقب میری که دستت رو میگیره و با عصبانیت بهت خیره میشه
+ ف...فلیکس
لبخند میزنه و تورو توی بغلش میگیره
_ باورم نمیشه خواهر کوچولوم اینقدر زود بزرگ شده باشه
توی چشمات خیره میشه و بوسه ای به موهات میزنه
_ باید اون مرد خوش شانس رو به منم معرفی کنی هااا
۳۴.۵k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.