پارت۱۱
جادوی شکوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دازای: برگشتن *خب همه چی حله
یومه: خوبه بریم
ریوشی: ایول بریم^^
رفتیم سمت سالن مهمونی
یومه: خب ریوشی سالن زنا باتو
ریوشی: حله فعال کردن مهبت*
میرع سقف سالن و از جای نور گیر زنا رو تماشا میکنه
هیگوچی: ریوشی دوربینا هک شدن
ریوشی: سر تکون دادن*به معنی باشه
هیگوچی: میساکی سان هم داخل مهمونی هستن
یومه: هیگوچی تو حواست به نگهبانا باشه ما حواسمون به همه چی هست
دازای بریم
دازای: باش
رفتن سمت سالن مردا از جای نور گیر مردا رو تماشا میکنن*
یومه: بلاخره زمان شام شد
بعد 5 دقیقه همه مردن*
یومه: خیلی خب بریم پیش ریوشی
رفتن سمت سالن زنا
دازای: ریوشی شروع کن
ریوشی: تو یه ثانیه همه رو نفله میکنه *
میساکی چون خوناشام بود اسیبی بهش نرسید و ریوشی میساکی رو از سالن اوردن بیرون*
یومه: تمومه؟
ریوشی: ارع
دازای: ماشین رسید بریم سوار شیم
همه سوار ماشین شدیم*
یومه: خب فک میکنم به اندازه کافی دور
شدیم میتونیم اونجارو منفجر کنیم
میساکی: نه فئودر اونجاست
دازای: ولی تا الان باید مرده باشه
میساکی: نه با مهبتم مخفیش کردم
یومه: ولی اگه نقشه رو لو بدع چی
تچ
ریوشی: میساکی باید زود تر میگفتی
یومه: بر میگردیم
دازای: چی این دیونه گیه
یومه: اگه نگیریمش دردسر میشع
میساکی: خواهش میکنم اسیبی به فئودر نزنین
یومه: نه قرار نیست بهش اسیب بزنیم
هوی راننده برگرد
رانندع: چشم
برگشتیم به سالن مهمونی
یومه: میساکی برو بیارش
میساکی: میره بعد چند دقیقه با فئودر برمیگردن*
همه سوار ماشین شدیم برگشتیم خداروشکر کسی نبود
توراه»
یومه: برداشتن گوشیش فعال کردن بمب* خب تا 5 ثانیع دیگ اونجا رو هواس
ریوشی: به خیر گذشت
یومه: ارع
دازای: راستی یومه چطوری با شام مردن؟
یومه و ریوشی: خنده*
یومه: انقد که سرت تو کتاب 300 روش خودکشیه چیزای دیگ نمیخونی
جیگر خرس قطبی چون کلسیم بالایی داره و ویتامین A. زیاده بدن انسان نمیتونه اون همه انرژی رو تحمل کنه و منجر به مرگ میشه
دازای: واو چنگده جالب
ریوشی: سعی کن بیشتر مطالعه کنی😂
دازای: زرشک-_- نخند
خب حالا فئودر چیکار کنیم
یومه: یکی از اعضای مافیا میتونه حافظه رو پاک کنه میبریمش پیش اون
«دست و پای فئودر بستس»
رسیدن به مافیا*
ادامه دارد
هوف دستام به چوخ رفت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دازای: برگشتن *خب همه چی حله
یومه: خوبه بریم
ریوشی: ایول بریم^^
رفتیم سمت سالن مهمونی
یومه: خب ریوشی سالن زنا باتو
ریوشی: حله فعال کردن مهبت*
میرع سقف سالن و از جای نور گیر زنا رو تماشا میکنه
هیگوچی: ریوشی دوربینا هک شدن
ریوشی: سر تکون دادن*به معنی باشه
هیگوچی: میساکی سان هم داخل مهمونی هستن
یومه: هیگوچی تو حواست به نگهبانا باشه ما حواسمون به همه چی هست
دازای بریم
دازای: باش
رفتن سمت سالن مردا از جای نور گیر مردا رو تماشا میکنن*
یومه: بلاخره زمان شام شد
بعد 5 دقیقه همه مردن*
یومه: خیلی خب بریم پیش ریوشی
رفتن سمت سالن زنا
دازای: ریوشی شروع کن
ریوشی: تو یه ثانیه همه رو نفله میکنه *
میساکی چون خوناشام بود اسیبی بهش نرسید و ریوشی میساکی رو از سالن اوردن بیرون*
یومه: تمومه؟
ریوشی: ارع
دازای: ماشین رسید بریم سوار شیم
همه سوار ماشین شدیم*
یومه: خب فک میکنم به اندازه کافی دور
شدیم میتونیم اونجارو منفجر کنیم
میساکی: نه فئودر اونجاست
دازای: ولی تا الان باید مرده باشه
میساکی: نه با مهبتم مخفیش کردم
یومه: ولی اگه نقشه رو لو بدع چی
تچ
ریوشی: میساکی باید زود تر میگفتی
یومه: بر میگردیم
دازای: چی این دیونه گیه
یومه: اگه نگیریمش دردسر میشع
میساکی: خواهش میکنم اسیبی به فئودر نزنین
یومه: نه قرار نیست بهش اسیب بزنیم
هوی راننده برگرد
رانندع: چشم
برگشتیم به سالن مهمونی
یومه: میساکی برو بیارش
میساکی: میره بعد چند دقیقه با فئودر برمیگردن*
همه سوار ماشین شدیم برگشتیم خداروشکر کسی نبود
توراه»
یومه: برداشتن گوشیش فعال کردن بمب* خب تا 5 ثانیع دیگ اونجا رو هواس
ریوشی: به خیر گذشت
یومه: ارع
دازای: راستی یومه چطوری با شام مردن؟
یومه و ریوشی: خنده*
یومه: انقد که سرت تو کتاب 300 روش خودکشیه چیزای دیگ نمیخونی
جیگر خرس قطبی چون کلسیم بالایی داره و ویتامین A. زیاده بدن انسان نمیتونه اون همه انرژی رو تحمل کنه و منجر به مرگ میشه
دازای: واو چنگده جالب
ریوشی: سعی کن بیشتر مطالعه کنی😂
دازای: زرشک-_- نخند
خب حالا فئودر چیکار کنیم
یومه: یکی از اعضای مافیا میتونه حافظه رو پاک کنه میبریمش پیش اون
«دست و پای فئودر بستس»
رسیدن به مافیا*
ادامه دارد
هوف دستام به چوخ رفت
۳.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.