پارت ۴
(از زبان ا/ت)
کلاسمون تموم شد اومدم بیرون دیدم بادیگاردا نیستن پس مجبور شدم با اتوبوس برم که ی دفه ی ماشین جلوم پیچید و از حال رفتم.
(از زبان تهیونگ)
با ماشین جلوی ا/ت پیچیدم ا/ت از حال رفت.
نقشه م گرفت رفتم بلندش کردم و بردمش داخل ماشین.
به جیهوپ زنگ زدم.
تهیونگ. الو جیهوپ.
جیهوپ. سلام.
تهیونگ. من ی نقشه کشیدم جواب داد.
جیهوپ.حالا چه نقشه ای.
تهیونگ. ا/ت رو دزدیدم.
جیهوپ. چطوری.
تهیونگ.خوب طولانی.
جیهوپ. بای.
تهیهونگ.بای.
حرکت کردم به سمت عمارت.
رسیدیم عمارت.
(از زبان ا/ت)
چشمامو باز کردم دیدم توی ی اتاق بزرگ روی ی تخت خوابیدم (عکس اتاق رو می زارم)
میخواستم برم بیرون اما در قفل بود.
(از زبان تهیونگ)
یهو صدای در اومد .فکر کنم ا/ت از جواب بیدار شده.رفتم در اتاق رو باز کردم .
(از زبان ا/ت)
دیدم هون پسره تهیونگ اومد .
ا/ت. لعنتی چرا منو اوردی اینجا .
تهیونگ.آروم باش بیبی.
ا/ت. به من نگو بیبی.
تهیونگ. اگه بگم چی.
ا/ت. بزار برم.
تهیونگ. من عاشقتم چرا نمیفهمی ها(با داد)
ا/ت. چرا داد میزنی(با گریه)
(از زبان تهیونگ)
بغلش کردم.
تهیونگ. گربه نگون دیگه منم گریه میکنم.(با بغض)
( از زبان ا/ت)
توی ذهنم.
فکر کنم عاشق تهیونگ شدم ولی بابامو چیکار کنم که دیدیم تهیونگ داره گریه میکنه.
منم بغلش کردم.
ا/ت.ته ته گریه نکن.
تهیونگ.اما چرا گریه نکنم .
ا/ت. چون منو داری.
تهیونگ.چی الان تو راضی شدی که مال من باشی.
ا/ت. اره.
تهیونگ.راست میگی.
ا/ت.آره .
تهیونگ.پس برو آماده شو تا بریم کافه .
ا/ت. باشه.
ی لباس ست بهم داد و پوشیدم و رفتیم کافه.
توی راه بودیم که...........
و نظراتون
کلاسمون تموم شد اومدم بیرون دیدم بادیگاردا نیستن پس مجبور شدم با اتوبوس برم که ی دفه ی ماشین جلوم پیچید و از حال رفتم.
(از زبان تهیونگ)
با ماشین جلوی ا/ت پیچیدم ا/ت از حال رفت.
نقشه م گرفت رفتم بلندش کردم و بردمش داخل ماشین.
به جیهوپ زنگ زدم.
تهیونگ. الو جیهوپ.
جیهوپ. سلام.
تهیونگ. من ی نقشه کشیدم جواب داد.
جیهوپ.حالا چه نقشه ای.
تهیونگ. ا/ت رو دزدیدم.
جیهوپ. چطوری.
تهیونگ.خوب طولانی.
جیهوپ. بای.
تهیهونگ.بای.
حرکت کردم به سمت عمارت.
رسیدیم عمارت.
(از زبان ا/ت)
چشمامو باز کردم دیدم توی ی اتاق بزرگ روی ی تخت خوابیدم (عکس اتاق رو می زارم)
میخواستم برم بیرون اما در قفل بود.
(از زبان تهیونگ)
یهو صدای در اومد .فکر کنم ا/ت از جواب بیدار شده.رفتم در اتاق رو باز کردم .
(از زبان ا/ت)
دیدم هون پسره تهیونگ اومد .
ا/ت. لعنتی چرا منو اوردی اینجا .
تهیونگ.آروم باش بیبی.
ا/ت. به من نگو بیبی.
تهیونگ. اگه بگم چی.
ا/ت. بزار برم.
تهیونگ. من عاشقتم چرا نمیفهمی ها(با داد)
ا/ت. چرا داد میزنی(با گریه)
(از زبان تهیونگ)
بغلش کردم.
تهیونگ. گربه نگون دیگه منم گریه میکنم.(با بغض)
( از زبان ا/ت)
توی ذهنم.
فکر کنم عاشق تهیونگ شدم ولی بابامو چیکار کنم که دیدیم تهیونگ داره گریه میکنه.
منم بغلش کردم.
ا/ت.ته ته گریه نکن.
تهیونگ.اما چرا گریه نکنم .
ا/ت. چون منو داری.
تهیونگ.چی الان تو راضی شدی که مال من باشی.
ا/ت. اره.
تهیونگ.راست میگی.
ا/ت.آره .
تهیونگ.پس برو آماده شو تا بریم کافه .
ا/ت. باشه.
ی لباس ست بهم داد و پوشیدم و رفتیم کافه.
توی راه بودیم که...........
و نظراتون
۶۰.۱k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.