تو حال منو خوب میکنی
«پارت چهارم»
همینطور چشمم به بنربود که جیمین به پشتش نگاه کرد و فهمید چیرو میگم
جیمین:اوه اون اون برا شرکت تبلیغاتیه میخوای عکاسی کنی؟
ا/ت:معلومه
جیمین:خب پس میتونی بری
ا/ت:فعلا
جیمین:فعلا*نیشخند*
احساس کردم یچیزی هست که نمیگه خب بیخیال سریع دویدم سمت شرکت که کسی زودتر از من نره/:
وقتی رفتم داخل دیدم یه عالمه ادم که دستشون پر کاغذه
فک کنم بیشترشون طراحن نمیدونم بیخیال من فقط عکاسی میکنم
یکی ازم پرسید اینجا چیکار کارمیکنم منم گفتم برای کار عکاسی اومدم اون مرده راهو برام نشون داد ازش تشکرکردم هوم ادم مهربونی بود
دراتاقوزدم و رفتم تو اتاق سلام کردم و نشستم ازم درمورد عکاسیم سوال میپرسید
*چندمین بعد*
که بلاخره تموم شد و قبول شدم گفت میتونی بری ولی فردا ساعت 12بیابایدعکس بگیری گفتم چشم و از در رفتم بیرون که جیمین جلوم وایستاده بود
جیمین:چطور پیش رف؟
ا/ت:عه... خوب.. تو اینجا چیکار کار میکنی؟
جیمین:فردامیفهمی
ا/ت:ب.. باش
جیمین:میخوای بریم کافه؟
ا/ت:ن ممنون
جیمین:اها باش*لبخند*
منم بهش لبخندزدمو رفتم بیرون هوف فک کنم باید باهاش میرفتم کافه ولی خب بیخیال بعد یهو بارون شروع شد فک کنم بهتره برم خونه یهو....
.
.
.
ادامه دارد
.
پارت بعد رو به یه شرط میزارم
لایکا۱۰
کامنتا۵
همینطور چشمم به بنربود که جیمین به پشتش نگاه کرد و فهمید چیرو میگم
جیمین:اوه اون اون برا شرکت تبلیغاتیه میخوای عکاسی کنی؟
ا/ت:معلومه
جیمین:خب پس میتونی بری
ا/ت:فعلا
جیمین:فعلا*نیشخند*
احساس کردم یچیزی هست که نمیگه خب بیخیال سریع دویدم سمت شرکت که کسی زودتر از من نره/:
وقتی رفتم داخل دیدم یه عالمه ادم که دستشون پر کاغذه
فک کنم بیشترشون طراحن نمیدونم بیخیال من فقط عکاسی میکنم
یکی ازم پرسید اینجا چیکار کارمیکنم منم گفتم برای کار عکاسی اومدم اون مرده راهو برام نشون داد ازش تشکرکردم هوم ادم مهربونی بود
دراتاقوزدم و رفتم تو اتاق سلام کردم و نشستم ازم درمورد عکاسیم سوال میپرسید
*چندمین بعد*
که بلاخره تموم شد و قبول شدم گفت میتونی بری ولی فردا ساعت 12بیابایدعکس بگیری گفتم چشم و از در رفتم بیرون که جیمین جلوم وایستاده بود
جیمین:چطور پیش رف؟
ا/ت:عه... خوب.. تو اینجا چیکار کار میکنی؟
جیمین:فردامیفهمی
ا/ت:ب.. باش
جیمین:میخوای بریم کافه؟
ا/ت:ن ممنون
جیمین:اها باش*لبخند*
منم بهش لبخندزدمو رفتم بیرون هوف فک کنم باید باهاش میرفتم کافه ولی خب بیخیال بعد یهو بارون شروع شد فک کنم بهتره برم خونه یهو....
.
.
.
ادامه دارد
.
پارت بعد رو به یه شرط میزارم
لایکا۱۰
کامنتا۵
۳.۱k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.