خواب را از چشم هایم گرفتے
خواب را از چشم هایم گرفتے
و امید را از زندگے ام
قلبم را شڪستے و
غرورم را دفن....
درون غربت پس ڪوچه هاے شهرت
سرگردان و بے آشنا
زیر سقفے ڪه از آن من نیست
خیره به آسمانے ڪه در هفت لاے آن
تڪ ستاره اے سهم من نیست
سر بر بالینے میگذارم
ڪه او نیز از فرط خستگے مچاله شده در آغوشم.... ♡
..!
و امید را از زندگے ام
قلبم را شڪستے و
غرورم را دفن....
درون غربت پس ڪوچه هاے شهرت
سرگردان و بے آشنا
زیر سقفے ڪه از آن من نیست
خیره به آسمانے ڪه در هفت لاے آن
تڪ ستاره اے سهم من نیست
سر بر بالینے میگذارم
ڪه او نیز از فرط خستگے مچاله شده در آغوشم.... ♡
..!
۱۰.۳k
۱۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.