part ④
از زبان ا.ت
منو زد تو گوشم
ا.ت : میخواستی همینجوری جیوو رو بزنی
یونگی : گوخوریش ب تو نیومده پاستوریزه
جای دستش رو صورتم میسوخت چشمام پر اشک شده بود
تهیونگ : اوخیی میخوای گریه کنی..گریه کن پاستوریزه
از زبان جیوو
میخواستم برم سمتشون ولی ا.ت دوتاشونو ی حرکت انداخت زمین...تاحالا این روی سگ ا.ت رو ندیده بودم
ا.ت : خب..با این پاستوریزه چکار داری؟
جیهوپ : نمیدونم شاید زبونشو بریدیم
جیمین : زشته دستتونو رو دوتا خانوم بلند کنین دیدین همین دختر پ...خوشگله ک حرف نمیزنه رید بهتون
کوک : خود خانم کیم جیوو فک کرده ی گوه بزرگیه
جیوو : ببند تا نزاشتم...
ا.ت : جیوو..خواهش میکنم بسه...تقصیر منه ک اینجا اومدیم..فوقش کار میکنیم ازینجا انتقالی میگیریم..ی چند روز صبر کن
جیوو : هوم
از زبان ا.ت
فکر میکردم ادمای مهربونی باشن ولی..اشتباه میکردم...استاد اومد داخل کلاس و گفتن ک بریم سالن رقص این زنگمون استراحته...هممون رفتیم پایین خیلی بزرگ بود
ا.ت : عجب ادمایین معلومه میان این مدرسه چون میدونن هر کاری دلشون میخواد انجام میدن
جیوو : استادا هم مثلشون کصخلن🗿💨
ا.ت : هوم...ولی در این حال..باحال هم هس
جیوو : نگو میخوای وسط کلی پسر برقصی
ا.ت : چش پسرارو درارم🌚
جیوو : برو تا منم چشاشونو کور کنم 🗿🔪
از زبان کوک
من و پسرا ی جا نشسته بودیم ک چشمم ب ا.ت خورد اون وسط داشت وسط دخترا و پسرا میرقصین و همه نگاش میکنن انگار ادم ندیدن...البته ادمی مثل ا.ت ندیدن این راسته..اصن من چرا اینقد دارم بش فکر میکنم..
جیمین : محو دختره شدی جونگ کوک 🌚
کوک : ن...نه
تهیونگ : جان من نگو ک ازش خوشت اومده
یونگی : نمردیم و دیدیم کوک عاشق میشه
کوک : اصن هم اینطور نیس...اما شاید اینطور باشه
جیهوپ : خدایی ازش خوشت اومده
کوک : اره
جیمین : واقعاااا
کوک : ارههههه
جیمین : عرررررر
کوک : خو همه عاشق میشن الان چته
جیمین : چون هر دختری ک از چشمت میگذشت میزدیش ولی این بار 🥲
کوک : خب ا.ت با همشون فرق داره
جیمین : میدونم خوشگله جذابه س*سیه اخلاقشم خوبه
کوک : اوهوم
جیمین : ولی مواظب باش تا پسرای دیگه مخشو نزنن بدزدنش
کوک : گوه میخورن
پایان پارت 4
منو زد تو گوشم
ا.ت : میخواستی همینجوری جیوو رو بزنی
یونگی : گوخوریش ب تو نیومده پاستوریزه
جای دستش رو صورتم میسوخت چشمام پر اشک شده بود
تهیونگ : اوخیی میخوای گریه کنی..گریه کن پاستوریزه
از زبان جیوو
میخواستم برم سمتشون ولی ا.ت دوتاشونو ی حرکت انداخت زمین...تاحالا این روی سگ ا.ت رو ندیده بودم
ا.ت : خب..با این پاستوریزه چکار داری؟
جیهوپ : نمیدونم شاید زبونشو بریدیم
جیمین : زشته دستتونو رو دوتا خانوم بلند کنین دیدین همین دختر پ...خوشگله ک حرف نمیزنه رید بهتون
کوک : خود خانم کیم جیوو فک کرده ی گوه بزرگیه
جیوو : ببند تا نزاشتم...
ا.ت : جیوو..خواهش میکنم بسه...تقصیر منه ک اینجا اومدیم..فوقش کار میکنیم ازینجا انتقالی میگیریم..ی چند روز صبر کن
جیوو : هوم
از زبان ا.ت
فکر میکردم ادمای مهربونی باشن ولی..اشتباه میکردم...استاد اومد داخل کلاس و گفتن ک بریم سالن رقص این زنگمون استراحته...هممون رفتیم پایین خیلی بزرگ بود
ا.ت : عجب ادمایین معلومه میان این مدرسه چون میدونن هر کاری دلشون میخواد انجام میدن
جیوو : استادا هم مثلشون کصخلن🗿💨
ا.ت : هوم...ولی در این حال..باحال هم هس
جیوو : نگو میخوای وسط کلی پسر برقصی
ا.ت : چش پسرارو درارم🌚
جیوو : برو تا منم چشاشونو کور کنم 🗿🔪
از زبان کوک
من و پسرا ی جا نشسته بودیم ک چشمم ب ا.ت خورد اون وسط داشت وسط دخترا و پسرا میرقصین و همه نگاش میکنن انگار ادم ندیدن...البته ادمی مثل ا.ت ندیدن این راسته..اصن من چرا اینقد دارم بش فکر میکنم..
جیمین : محو دختره شدی جونگ کوک 🌚
کوک : ن...نه
تهیونگ : جان من نگو ک ازش خوشت اومده
یونگی : نمردیم و دیدیم کوک عاشق میشه
کوک : اصن هم اینطور نیس...اما شاید اینطور باشه
جیهوپ : خدایی ازش خوشت اومده
کوک : اره
جیمین : واقعاااا
کوک : ارههههه
جیمین : عرررررر
کوک : خو همه عاشق میشن الان چته
جیمین : چون هر دختری ک از چشمت میگذشت میزدیش ولی این بار 🥲
کوک : خب ا.ت با همشون فرق داره
جیمین : میدونم خوشگله جذابه س*سیه اخلاقشم خوبه
کوک : اوهوم
جیمین : ولی مواظب باش تا پسرای دیگه مخشو نزنن بدزدنش
کوک : گوه میخورن
پایان پارت 4
۸۲.۹k
۰۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.