My abortive love
p⁴
یونا*
عکس رو خیلی سریع از دست ها گرفتم خیلی کنجکاو بودم بدونم که چیه چون باعث شده بود ها جونگ اون حرفارو بزنه.
عکس رو نگاهش کردم و یه لحظه حتی خودمم نفهمیدم چیه چهره خودمو و جونگ سوکو اونجا دیدم عکسش خیلی خیلی آشنا
یادم افتاد که سه سال پیش اون عکسو باهم توی شهربازی گرفتیم درست همون موقعی مجبور بودم بخاطر اوپا فیلم بازی کنم ولی این عکسه دست ها جونگ چیکار میکنه این عکسو منم ندارم جونگ سوک هم جلوی چشمام حذفش...😳😳😳نکنه کپی کرده کرد.
یونا:عزیزم ببین این مربوط به چند سال پیشه همون موقع که من داشتم بخاطر اوپام با جونگ سوک رابطه داشتم
ها جونگ:تو گفتی منم باور کردم
یونا:😳😳واااا
یونا*عکسو از دستم کشید
ها جونگ:ببین تاریخ برای کی هس(با داد)
یونا:یا خدا این دیگه چه کوفتیه
ها جونگ:من باید اینو ازت بپرسم
یونا:این از کجا در اومده
ها جونگ:تو دو هفته پیش دقیقا رفتی همین شهر بازی بهت گفتم نیازه باهات بیام گفتی نه
یونا:ببینم تو به من اعتماد نداری
ها جونگ:داشتم ولی این عکسو ببینی میفهمی
یونا:من این لباسو نپوشیده بودم آخهههههههههه
ها جونگ:تا جایی که من میدونم پارچش خیلی شبیه این بود
یونا:وای خدا من چه گوهی خوردم اون لباسو پوشیدم(تو مغزش)
ها جونگا من بهت میگم این عکس کاری جز خراب کردن زندگیه ما نمیکنه بفهمممم
ها جونگ:شاید خراب کردن زندگیمون باشه ولی من تو این عکس روی واقعی تو رو دیدم ( با داد)
یونا:الان عصبانی هستی یکم آروم باش
هل جونگ:فک نکنم دیگه جایگاهی تو این خ. نه داشته باشی
یونا:داری مسخرم میکنی😳😳😳
ها جونگ:خونه من جای هرزه هایی مث تو نیست
یونا: هرزه؟؟؟؟
حس کردم گونه هام خیسه دیگه نمیتونستم باور کنم که این همون ها جونگیه که من میشناسم یا...
ها جونگ:یاااااا به تو میگم پاشو از خونه من گمشو بیرون
یونا:آخرین حرفت اینه؟؟؟
ها جونگ:آره(با داد)
یونا:تو خیلی عوضی شدی ها جونگ منو تو دو ساله با همیم ولی تو سر یه عکس به من میگی بهت خیا...
*سیلی
ها جونگ:خفه شووووو...
یونا*
عکس رو خیلی سریع از دست ها گرفتم خیلی کنجکاو بودم بدونم که چیه چون باعث شده بود ها جونگ اون حرفارو بزنه.
عکس رو نگاهش کردم و یه لحظه حتی خودمم نفهمیدم چیه چهره خودمو و جونگ سوکو اونجا دیدم عکسش خیلی خیلی آشنا
یادم افتاد که سه سال پیش اون عکسو باهم توی شهربازی گرفتیم درست همون موقعی مجبور بودم بخاطر اوپا فیلم بازی کنم ولی این عکسه دست ها جونگ چیکار میکنه این عکسو منم ندارم جونگ سوک هم جلوی چشمام حذفش...😳😳😳نکنه کپی کرده کرد.
یونا:عزیزم ببین این مربوط به چند سال پیشه همون موقع که من داشتم بخاطر اوپام با جونگ سوک رابطه داشتم
ها جونگ:تو گفتی منم باور کردم
یونا:😳😳واااا
یونا*عکسو از دستم کشید
ها جونگ:ببین تاریخ برای کی هس(با داد)
یونا:یا خدا این دیگه چه کوفتیه
ها جونگ:من باید اینو ازت بپرسم
یونا:این از کجا در اومده
ها جونگ:تو دو هفته پیش دقیقا رفتی همین شهر بازی بهت گفتم نیازه باهات بیام گفتی نه
یونا:ببینم تو به من اعتماد نداری
ها جونگ:داشتم ولی این عکسو ببینی میفهمی
یونا:من این لباسو نپوشیده بودم آخهههههههههه
ها جونگ:تا جایی که من میدونم پارچش خیلی شبیه این بود
یونا:وای خدا من چه گوهی خوردم اون لباسو پوشیدم(تو مغزش)
ها جونگا من بهت میگم این عکس کاری جز خراب کردن زندگیه ما نمیکنه بفهمممم
ها جونگ:شاید خراب کردن زندگیمون باشه ولی من تو این عکس روی واقعی تو رو دیدم ( با داد)
یونا:الان عصبانی هستی یکم آروم باش
هل جونگ:فک نکنم دیگه جایگاهی تو این خ. نه داشته باشی
یونا:داری مسخرم میکنی😳😳😳
ها جونگ:خونه من جای هرزه هایی مث تو نیست
یونا: هرزه؟؟؟؟
حس کردم گونه هام خیسه دیگه نمیتونستم باور کنم که این همون ها جونگیه که من میشناسم یا...
ها جونگ:یاااااا به تو میگم پاشو از خونه من گمشو بیرون
یونا:آخرین حرفت اینه؟؟؟
ها جونگ:آره(با داد)
یونا:تو خیلی عوضی شدی ها جونگ منو تو دو ساله با همیم ولی تو سر یه عکس به من میگی بهت خیا...
*سیلی
ها جونگ:خفه شووووو...
۲۲.۳k
۱۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.