عشق کودکی
پارت 23
* هتل*
کوک: قرار شده تا نیم ساعت دیگه همگی بریم لابی تا برنامه ریزی کنیم چیکار کنیم*
ا/ت: کالسکه آماده اس؟
کوک: اهوم
ا/ت: یونایی که خواب بود رو بغل کردم و گذاشتمش تو کالسکه*
کوک: خبب حالا ما آماده شیمم
**
ا/ت: هِلو هِلو هِلو هِلو
جیمین: های های های های
کوک:😑 بس کنین زشته
نامجون: کلاهک کالسکه رو دادم بالا* یونا خوابیده؟
کوک: اهوم..بهتر..تو راه اذیت میشع
ا/ت:پیش به سوی مترو
جیمین: و فراتر از آن
کوک: باورم نمیشه مامانی
ا/ت: منم باورم نمیشه بابایی.. هاها
کوک؛😑
* هتل*
کوک: قرار شده تا نیم ساعت دیگه همگی بریم لابی تا برنامه ریزی کنیم چیکار کنیم*
ا/ت: کالسکه آماده اس؟
کوک: اهوم
ا/ت: یونایی که خواب بود رو بغل کردم و گذاشتمش تو کالسکه*
کوک: خبب حالا ما آماده شیمم
**
ا/ت: هِلو هِلو هِلو هِلو
جیمین: های های های های
کوک:😑 بس کنین زشته
نامجون: کلاهک کالسکه رو دادم بالا* یونا خوابیده؟
کوک: اهوم..بهتر..تو راه اذیت میشع
ا/ت:پیش به سوی مترو
جیمین: و فراتر از آن
کوک: باورم نمیشه مامانی
ا/ت: منم باورم نمیشه بابایی.. هاها
کوک؛😑
۱۰.۶k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.