بهترین هاشیرا

پارت ۳
کیورو با یک لبخند تلخ میگه:این واسه یک خاطره از بچگی های من هست.
شینوبو: میتونی واسمون تعریف کنی؟
کیورو: آره..
شینوبو: وایسا
کیورو: چی شده؟
شینوبو: چطوره من و تو و میتسوری چان بریم خونه من بعد واسمون تعریف کنی.
کیورو و میتسوری: فکر خوبیه.
خونه شینوبو توی حیاط:
کیورو: وای اینجا خیلی قشنگه!
شینوبو: ممنون حالا بیایید بریم تو خونه.
شینوبو کیورو و میتسوری رو توی یکی از اتاق های خونه اش برد .
کیورو: شما ها همینجا منتظر باشید.
میتسوری: چی؟
شینوبو: چرا؟
کیورو: میخوام واستون دانگو درست کنم.
شینوبو و میتسوری با خوشحالی: هورااااا ممنون.
کیورو: خواهش میکنم.
و کیورو رفت توی آشپزخانه و دانگو ها رو درست کرد و با دو تا دختر به اتاق شینوبو اومد.
کیورو: من دو تا مهمون آوردم.
شینوبو: کی با این دوتا آشنا شدی؟
میتسوری: احساس میکنم خیلی راحت میتونی با بقیه ارتباط برقرار کنی.
کیورو: همینطور هم هست.
میتسوری: من این دوتا رو نمیشناسم.
کیورو : این یکی آئویی چان هستش . این یکی هم کانا چان هست.
شینوبو: کاناچان؟
کیورو: آره.
شینوبو: خیلی با هم صمیمی شرین اینطور نیست؟
کیورو : خب آره.
( منظور کیورو از کانا همون کانائو هستش)
شینوبو: ولی جدا چطوری با هم آنقدر زود آشنا شدید؟
کیورو: اول آئویی چان رو دیدم بعد ازش پرسیدم آشپز خونه کجاست وقتی رفتم آشپزخانه کانا چان رو دیدم و خب ما سه تا با هم آشنا شدیم و خب با هم دوست شدین. این ها رو ول کنین بیاین بشینیم دانگو ها رو بخوریم.
کانائو: فکر خوبیه.
شینوبو: تو بالاخره حرف اومدی؟
کانائو: آره
شینوبو: کیورو چیکارش کردی که این الان حرف میزنه قشنگ و اون سکه کزایی رو ول کرده؟
کیورو: این یه رازه.
کانائو: آره.
شینوبو یک ابروش رو بالا انداخت .
کیورو: وقتی سکه توی دستش رو دیدم سریع گرفتم خوردش کردم.
شینوبو : چی؟
کیورو: البته بعد از اینکه فهمیدم چرا از سکه استفاده میکنه.
کیورو: خلاصه بهش گفتم که بدون اون بهتر زندگی میکنه و اینا .
کانائو: آره.
شینوبو: اها.
میتسوری:
پایان
______________________________
ادامه دارد...
#بهترین_هاشیرا
#شیطان_کش
#انیمه
#ویسگون
دیدگاه ها (۲)

سناریو bts

تو نظرات بگید

کلیپ

پادشاه من

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۱۲

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۹

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط