پارت هفدم
سویونگ کوک رو از خونش بیرون کرد
کوک ـ برات دارم سویونگ
باید یه کاری کنم باید از سویونگ خواستگاری کنم حالا باید چی کار کنم
اها باید به تهیونگ زنگ بزنم
(بچه ها باید تهیونگ رو یادتون باشه بهترین دوست کوک توی دوران مدرسه بود و هنوز هم هست)
مکالمه شون
تهیونگ ـ چی شد بعد این همه سال یادت اومد دوستی هم داشتی
کوک ـ تهیونگ الا وقت مسخره بازی نیست به کمکت نیاز دارم
تهیونگ ـ چه کمکی از من بر میاد
کوک ـ راستش می خوام یه کاری کنم که سویونگ دوباره پیشم برگرده می خوام بهم مشاوره بدی
تهیونگ ـ نگاه کن باید یه مراسم توپ بگیری و همه جا رو با شمع های قرمز پر کنی و یه حلقه ی اذدواج خوشگل هم بخری و بعد از اینکه هم چیز رو اماده کردی به سویونگ زنگ می زنی وای نمی گی ماجرا از چه قراره
کوک ـ اوکی پی من برم که خیلی کار دارم
تهیونگ ـ باشه ولی شیرینی یایدت نره
کوک ـ اوکی بای
و تلفن رو قطع کرد
تهیونگ ـ اینم دوست ما معرفت نداره بگه منم بیام
از زبان کوک
کوک ـ برات دارم سویونگ
باید یه کاری کنم باید از سویونگ خواستگاری کنم حالا باید چی کار کنم
اها باید به تهیونگ زنگ بزنم
(بچه ها باید تهیونگ رو یادتون باشه بهترین دوست کوک توی دوران مدرسه بود و هنوز هم هست)
مکالمه شون
تهیونگ ـ چی شد بعد این همه سال یادت اومد دوستی هم داشتی
کوک ـ تهیونگ الا وقت مسخره بازی نیست به کمکت نیاز دارم
تهیونگ ـ چه کمکی از من بر میاد
کوک ـ راستش می خوام یه کاری کنم که سویونگ دوباره پیشم برگرده می خوام بهم مشاوره بدی
تهیونگ ـ نگاه کن باید یه مراسم توپ بگیری و همه جا رو با شمع های قرمز پر کنی و یه حلقه ی اذدواج خوشگل هم بخری و بعد از اینکه هم چیز رو اماده کردی به سویونگ زنگ می زنی وای نمی گی ماجرا از چه قراره
کوک ـ اوکی پی من برم که خیلی کار دارم
تهیونگ ـ باشه ولی شیرینی یایدت نره
کوک ـ اوکی بای
و تلفن رو قطع کرد
تهیونگ ـ اینم دوست ما معرفت نداره بگه منم بیام
از زبان کوک
۲۵.۹k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.