پارت ۲۶ (جنگ یا عشق )
از دید کوک
قراره یه مسافرت کاری با عالی جناب و تهیونگ بریم فکر کنم ۲ هفته بیشتر نیست خلاصه
داشتیم میرفتیم که دیدم ا.ت نشسته و داره با روی دامنش بازی میکنه رفتم پیشش
میدونستم نباید برم ولی باید ازش خداحافظی میکردم اون برای من اینجا مونده
رفتم پیشش
+خدا حافظ من دارم میرم یه سفر چند روزه بدونه اینکه بهم نگاه کنه گفت به سلامت و پاشو در
رفت از قصر رفتیم بیرون
از دید ا.ت شب بود دیگه وقت خواب بود بعد از اینکه غذا خوردم رفتم خوابیدم دیگه دشت
خوابم می بورد که هس کردم صدای یه چیزی میاد با خودم گفتم که حتما اشتباه شنیدم
ولی دوباره اون صدا آمد بایه شمع رفتم بیرون که هس کردم یه چیزی رفت توی کمرم دیدم یه
شمشیر دراز رفت توی دلم تعادلم دست خودم نبود دستمو روی شمشیر گزاشتم و بزور درش
آوردم گریم گرفته بود برای چند بار کمک خواستم ولی کسی صدامو نشنید دوباره کمک خواستم
که تنها چیزی که یادمه صدای جیغ ندیمه ها بود .......
لایک لطفا 😟😟
کامنت نزارید پارت بعدیرو دیر میزارم 😊😊
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
قراره یه مسافرت کاری با عالی جناب و تهیونگ بریم فکر کنم ۲ هفته بیشتر نیست خلاصه
داشتیم میرفتیم که دیدم ا.ت نشسته و داره با روی دامنش بازی میکنه رفتم پیشش
میدونستم نباید برم ولی باید ازش خداحافظی میکردم اون برای من اینجا مونده
رفتم پیشش
+خدا حافظ من دارم میرم یه سفر چند روزه بدونه اینکه بهم نگاه کنه گفت به سلامت و پاشو در
رفت از قصر رفتیم بیرون
از دید ا.ت شب بود دیگه وقت خواب بود بعد از اینکه غذا خوردم رفتم خوابیدم دیگه دشت
خوابم می بورد که هس کردم صدای یه چیزی میاد با خودم گفتم که حتما اشتباه شنیدم
ولی دوباره اون صدا آمد بایه شمع رفتم بیرون که هس کردم یه چیزی رفت توی کمرم دیدم یه
شمشیر دراز رفت توی دلم تعادلم دست خودم نبود دستمو روی شمشیر گزاشتم و بزور درش
آوردم گریم گرفته بود برای چند بار کمک خواستم ولی کسی صدامو نشنید دوباره کمک خواستم
که تنها چیزی که یادمه صدای جیغ ندیمه ها بود .......
لایک لطفا 😟😟
کامنت نزارید پارت بعدیرو دیر میزارم 😊😊
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
۲۲.۱k
۲۷ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.