دو رفیق مشنگ*تناسخ توکیو رنجرز به ایران*
باجی با قدم های دختر کش رفت سمت یخچال و از رفتارش معلوم بود از یه چیزی خوشش نیومد
باجی:امممم.....چیزه میگم مایکی هم خوردنیه
ا.ت:نانی
ا.ت هم مانند گربه تعجب کرده سرشو بالا میاره میره سمت یخچال
ا.ت:برو گمشو اونور*تعقیر مود*عه شیلام شماره بدم پاره کنی
مایکی:تعقیر مودت تو حلقم😐
ا.ت:هالا از این گذشته....تو یخچال چه گوهی میخوری
مایکی:دنبال غذا میگشتم😐😐
ا.ت:هالا دیدی هیچی تو یخچال نی گمشو بیرون
زنگ زدن به کیو*دوستت*
ا.ت:کیوووووو چاااااان
کیو:ای زهر عقرب چه مرگته ساییدی منو
ا.ت:بیا خونمون کارت دارم
کیو:باوشه
*پایان تماس*
کیو:ععععععععععععععععرررررررررر این که مایکیهههههههههههه*کشیدن لپ مایکی*نه واگعیه
مایکی:پدرسگ لپمو ول کن......آره من واگعیم
ا.ت:*توضیح دادن اینکه چرا ما میشناسیمشون*و کیو هم رو تو*مایکی*کراش سگیییییییی تمام زده
مایکی:کن چین بیا منو نجات بده اینا دیوانننننننن
پتویه روی مبل:چیه عهی جیغ جیغ میکنین سرم رفت
همه:اعععععععععععععععععع
چیفویو پرید بغل باجی و باجی کتلت بر زمین شد
کیو گوشیشو انداخت زمین و رفت بغل مایکیی که هنوز تو یخچال بود و در رو بست
کیو:( ☆∀☆)
مایکی: T_T
ا.ت هم رفته بود دم در یخچال با مشت میزد در یخچال و میگفت
ا.ت:دیووووووث درو باز کن الان این پتوعه منو میخورههههههههه
پتوعه:چتونه بابا
اومد راه بره از مبل افتاد رو زمین معلوم شد کن چین بدبخ اون زیر بود
ا.ت دستشو که مشت بود گذاشت رو سینش و فاز اتک گرفت
ا.ت:مادر بِنگَرید
چیفویو دید دراکنه آروم شد ولی باجی دیگه تخم مرغی بر زمین شده بود
مایکی:اون پتو تسخیر شده عه رفت
ا.ت:پتو تسخیر شده چیه.....دراکنه
مایکی همچو یوزپلنگی ایرانی از یخچال بیرون زد و باعث شد کیو به آغوش گرم زمین بوخوره به سمت کن چین شتافت و او را با فرش خانه یکی نمود😐😐
مایکی:کن چیییییییین منو از دست این روانیا نجات بدهههههههه
ا.ت:*برداشتن ماهیتابه رو زدن پس کله ی دراکن*
دراکن:آخخخخخخخخخ.......برایه چی زدیییی
ا.ت:چون به اما خیانت کردی داری فرشو میبوسی
.....:کننننننننننن مییییییییییییییکشمتتتتتتتتتتتت
کیو:یا علییییییییییی
دیدیم عه اماعه که ولی چی....با یه میله ی گونده لات اومد دراکن رو تا سرحد مرگ زد
*سانزو:دهنشو سرویس کرد😐همه:صلواااات*
هیچی دیگه ا.ت ما وارد عمل شد با پا زد به اما و اما گوز پیچ شد رفت😐
کیو یهویی جیغ کشید
کیو:اععععععععععععععععععععع
ا.ت:این چی بود
کیو:ارواح خاک شینچیرو نمیدونم چیشد یهو
.....:خب معلومه دیگه....
بنظرت کی میتونه باشه
پارت بعد ۱۰ لایک
باجی:امممم.....چیزه میگم مایکی هم خوردنیه
ا.ت:نانی
ا.ت هم مانند گربه تعجب کرده سرشو بالا میاره میره سمت یخچال
ا.ت:برو گمشو اونور*تعقیر مود*عه شیلام شماره بدم پاره کنی
مایکی:تعقیر مودت تو حلقم😐
ا.ت:هالا از این گذشته....تو یخچال چه گوهی میخوری
مایکی:دنبال غذا میگشتم😐😐
ا.ت:هالا دیدی هیچی تو یخچال نی گمشو بیرون
زنگ زدن به کیو*دوستت*
ا.ت:کیوووووو چاااااان
کیو:ای زهر عقرب چه مرگته ساییدی منو
ا.ت:بیا خونمون کارت دارم
کیو:باوشه
*پایان تماس*
کیو:ععععععععععععععععرررررررررر این که مایکیهههههههههههه*کشیدن لپ مایکی*نه واگعیه
مایکی:پدرسگ لپمو ول کن......آره من واگعیم
ا.ت:*توضیح دادن اینکه چرا ما میشناسیمشون*و کیو هم رو تو*مایکی*کراش سگیییییییی تمام زده
مایکی:کن چین بیا منو نجات بده اینا دیوانننننننن
پتویه روی مبل:چیه عهی جیغ جیغ میکنین سرم رفت
همه:اعععععععععععععععععع
چیفویو پرید بغل باجی و باجی کتلت بر زمین شد
کیو گوشیشو انداخت زمین و رفت بغل مایکیی که هنوز تو یخچال بود و در رو بست
کیو:( ☆∀☆)
مایکی: T_T
ا.ت هم رفته بود دم در یخچال با مشت میزد در یخچال و میگفت
ا.ت:دیووووووث درو باز کن الان این پتوعه منو میخورههههههههه
پتوعه:چتونه بابا
اومد راه بره از مبل افتاد رو زمین معلوم شد کن چین بدبخ اون زیر بود
ا.ت دستشو که مشت بود گذاشت رو سینش و فاز اتک گرفت
ا.ت:مادر بِنگَرید
چیفویو دید دراکنه آروم شد ولی باجی دیگه تخم مرغی بر زمین شده بود
مایکی:اون پتو تسخیر شده عه رفت
ا.ت:پتو تسخیر شده چیه.....دراکنه
مایکی همچو یوزپلنگی ایرانی از یخچال بیرون زد و باعث شد کیو به آغوش گرم زمین بوخوره به سمت کن چین شتافت و او را با فرش خانه یکی نمود😐😐
مایکی:کن چیییییییین منو از دست این روانیا نجات بدهههههههه
ا.ت:*برداشتن ماهیتابه رو زدن پس کله ی دراکن*
دراکن:آخخخخخخخخخ.......برایه چی زدیییی
ا.ت:چون به اما خیانت کردی داری فرشو میبوسی
.....:کننننننننننن مییییییییییییییکشمتتتتتتتتتتتت
کیو:یا علییییییییییی
دیدیم عه اماعه که ولی چی....با یه میله ی گونده لات اومد دراکن رو تا سرحد مرگ زد
*سانزو:دهنشو سرویس کرد😐همه:صلواااات*
هیچی دیگه ا.ت ما وارد عمل شد با پا زد به اما و اما گوز پیچ شد رفت😐
کیو یهویی جیغ کشید
کیو:اععععععععععععععععععععع
ا.ت:این چی بود
کیو:ارواح خاک شینچیرو نمیدونم چیشد یهو
.....:خب معلومه دیگه....
بنظرت کی میتونه باشه
پارت بعد ۱۰ لایک
۶.۶k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.