فیک عشق کودکی من فصل دو
پارت ۸
* سه ماه بعد*
پرستار: اینم از دختر خوشگلتون*..شبیه شماست..و آقا پسرتونم که میبینم به مامانش رفته ( خنده و رو به جونگ یول)
کوک: بله مرسی😄
پرستار: خواهش میکنم
جونگ یول: آجییییی..آجیییی
کوک: بیا بشین رو صندلی بهت بدم*
جونگ یول: نشستن رو صندلی*
کوک: آروم یونا رو دادم به جونگ یول و خودم از سر و پاهاش گرفتم تا مراقبش باشم.....خبب بدش به من بریم پیش مامانی
جونگ یول: ماما..( دوید سمت اتاق ا/ت با حالت تاتی تاتی کنان) ماماااا ماماااا..آجیییی
ا/ت: جونم عزیزم ( بغلش کردم که کوک اومد) کوک؟... یونا کو؟.آها
کوک: اشاره به بغلش*..جونگ یول رو از ا/ت گرفتم تا یونا رو بغل کنه
ا/ت: احساساتی شدن*.. چ..چقدر..خوشگله..شبیه توعه
کوک:😄
جونگ یول: لپ مامانشو بوس کرد*
ا/ت؛ واایی عزیزم.. بزار به آبجی شیر بدم باهم بازی کنیم خب؟
جونگ یول: آشهه
کوک: به به آقای جونگ یول یه حرکتی زدن تبریک میگم
جونگ یول: خنده*
م/ک: به به خانواده گرامی
ب/ک: شبیه توعه :)
جین: تبریک میگم کوک
(همه وارد اتاق شدن)
* سه ماه بعد*
پرستار: اینم از دختر خوشگلتون*..شبیه شماست..و آقا پسرتونم که میبینم به مامانش رفته ( خنده و رو به جونگ یول)
کوک: بله مرسی😄
پرستار: خواهش میکنم
جونگ یول: آجییییی..آجیییی
کوک: بیا بشین رو صندلی بهت بدم*
جونگ یول: نشستن رو صندلی*
کوک: آروم یونا رو دادم به جونگ یول و خودم از سر و پاهاش گرفتم تا مراقبش باشم.....خبب بدش به من بریم پیش مامانی
جونگ یول: ماما..( دوید سمت اتاق ا/ت با حالت تاتی تاتی کنان) ماماااا ماماااا..آجیییی
ا/ت: جونم عزیزم ( بغلش کردم که کوک اومد) کوک؟... یونا کو؟.آها
کوک: اشاره به بغلش*..جونگ یول رو از ا/ت گرفتم تا یونا رو بغل کنه
ا/ت: احساساتی شدن*.. چ..چقدر..خوشگله..شبیه توعه
کوک:😄
جونگ یول: لپ مامانشو بوس کرد*
ا/ت؛ واایی عزیزم.. بزار به آبجی شیر بدم باهم بازی کنیم خب؟
جونگ یول: آشهه
کوک: به به آقای جونگ یول یه حرکتی زدن تبریک میگم
جونگ یول: خنده*
م/ک: به به خانواده گرامی
ب/ک: شبیه توعه :)
جین: تبریک میگم کوک
(همه وارد اتاق شدن)
۲۳.۶k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.