تک پارتی جیمین(بخش سوم)
توی اون یادداشت نوشته شده بود که "عزیزم من کار مهمی برام پیش اومد مجبور شدم برم شرکت. ببخشید بیبی. شب میبینمت"
+مطمئنم کاری مهم تر از من نداشته پس یه کاسه ای زیر نیم کاسه اس. درضمن اون هیچوقت به من نمیگفت بیبی. ا.ت خودتو برای خبر بد آماده کن... شاید میخواد بگه من ازت خسته شدم یا میخواد بگه بیا جداشیم... نه هق... من هق... دوسش دارم هق... من نمیتونم هق... بدون اون زندگی کنم...*داد*خدایاااااا هققققق
_ا... ا.ت خوبی؟ چت شده؟
+جیمین هقققق
_کسی اومد توی خونه؟ کسی کاری باهات کرد؟*لحن نگران*
+هق هق هق
_*داد*حرف بزن.
+جیمین من دوست دارم هق... چرا میخوای ازم جدا بشی؟
_ک... کی گفته من میخوام جدا بشم؟
+پس...*دماغشو میکشه بالا*چرا توی نامه به من گفتی بیبی؟
_*خنده*تو... تو الان فقط بخاطر اینکه من توی نامه گفتم بیبی داری گریه میکنی؟
+خب اخه تو هیچوقت به من نمیگی بیبی... منم فکر کردم داری منو برای خبر جداییمون آماده میکنی.
_*خنده ی شدید*
+زهر مار مرتی... چیزه خب نخند.
_بیبی بیبی بیبی. از الان به بعد بهت میگم بیبی.
+اگه یه روزی بخوای ازم جدا بشی، بهم چی میگی؟
_اول دلیل منطقی میارم و بعد میگم ا.ت بیا جدا بشیم!
+ب... به همین راحتی؟
_اره... حالا تو اگه بخوای جدابشی چی میگی؟
+من؟ آخه من نمیتونم جدا بشم... راستش تو اگه خیانتم بکنی من جدا نمیشم... من پای همه خوبی بدیات وایمیستم.
_ولی مجبور نیستی منو به زور تحمل کنی.
+من به زور تحملت نمیکنم... من عاشقانه تحملت میکنم.
_من موندم خدا چجوری این همه خوبیو توی یه نفر خلاصه کرده؟
+منم در تعجبم!!!
_میشه بیای بغلم؟
+نه
_چرا؟
+چون تو باید بیای منو بغل کنی نه من تورو.
_چه ربطی داره؟
+خجالت بکش... مثلا تو شوهر منی... تو باید ناز منو بکشی.
_خیلی خب بابا*خنده*
جیمین دوید و ا.تو بغل کرد و تو هوا چرخوندش...
+هوووووو
_ای مردم... من عاشق این خانمم*داد*
+جیمین چته؟ الان میان میگند اینا دیوونن*خنده*
_بذار کل دنیا بفهمن... من... عاشق... خانوم... کیم ا.ت هستم!*داد بلند تر*
+منم... عاشق... آقای... پارک... جیمین... هستم!*داد بلند تر از جیمین*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
~تبریک میگم اقا و خانوم پارک! شما صاحب یه دوقلو شدید. و خبر جالب تر اینه که یکی از قل ها دختر و اون یکی پسره!
+_چییییی؟*ذوق*
_ات اروم باش برات خوب نیست... راستی برای اسم...
+یکیشون تهیون و اون یکی ته اون... قشنگ نیست؟ بهم میاند.
_آره خوبه... ا.ت ممنونم که این لذت پدر شدنو بهم دادی...
+در برابر لطفی که تو توی زندگی به من میکنی، هیچه (:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓مامان مامان*داد*تهیون لبتاپ منو برداشته و بهم نمیده.
= به همین خیال باش که بهت بدم!
+هوف... دوباره شروع شد! شما دوتا بعد 18 سال زندگی هنوز نفهمیدین چطور باید وسایل هاتونو تقسیم کنید؟
_مامانتون راست میگه... تهیون لبتاپ ته اونو بده و دیگه نبینم همچین کارای زشتی رو بکنید! خیر سرتون به سن قانونی رسیدینا.
✓=+چه ربطی داشت؟
_*خنده*هیچی فقط گفتم توی دلم نمونه و بگم.
+ای قربون اون دلت برم.
=بیا(خطاب به ته اون) لبتاپت.
✓مرسی داداشی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓تو هم فکر میکنی الان جاشون خالیه؟
=اوهوم... دلم بذاشون تنگ شده... دقیقا 1 سال و 5 ماه و 22 روزه که رفتند...
✓اوهوم... بنظرت جوون نبودن؟
=خب بابا 54 سالش بود و مامان 50 سال... پس نمیشه گفت جوون بودن.
✓امید وارم توی اون دنیا بهشون خوش بگذره...
حالا ا.ت و جیمین توی اون دنیا:
+آخ جونننن بالاخره از دست اون دو تا گاو راحت شدیمممممم آقای پارک میاید خوش بگذرونیم؟
_از سنت خجالت بکش
+وا مگه من چند سالمه؟ ته تهش 51 سالمه... زیاد نیست.
_خیلی خب... هووووو بیا وسط....
+اومدم...
𝐓𝐇𝐄 𝐄𝐍𝐃...
+مطمئنم کاری مهم تر از من نداشته پس یه کاسه ای زیر نیم کاسه اس. درضمن اون هیچوقت به من نمیگفت بیبی. ا.ت خودتو برای خبر بد آماده کن... شاید میخواد بگه من ازت خسته شدم یا میخواد بگه بیا جداشیم... نه هق... من هق... دوسش دارم هق... من نمیتونم هق... بدون اون زندگی کنم...*داد*خدایاااااا هققققق
_ا... ا.ت خوبی؟ چت شده؟
+جیمین هقققق
_کسی اومد توی خونه؟ کسی کاری باهات کرد؟*لحن نگران*
+هق هق هق
_*داد*حرف بزن.
+جیمین من دوست دارم هق... چرا میخوای ازم جدا بشی؟
_ک... کی گفته من میخوام جدا بشم؟
+پس...*دماغشو میکشه بالا*چرا توی نامه به من گفتی بیبی؟
_*خنده*تو... تو الان فقط بخاطر اینکه من توی نامه گفتم بیبی داری گریه میکنی؟
+خب اخه تو هیچوقت به من نمیگی بیبی... منم فکر کردم داری منو برای خبر جداییمون آماده میکنی.
_*خنده ی شدید*
+زهر مار مرتی... چیزه خب نخند.
_بیبی بیبی بیبی. از الان به بعد بهت میگم بیبی.
+اگه یه روزی بخوای ازم جدا بشی، بهم چی میگی؟
_اول دلیل منطقی میارم و بعد میگم ا.ت بیا جدا بشیم!
+ب... به همین راحتی؟
_اره... حالا تو اگه بخوای جدابشی چی میگی؟
+من؟ آخه من نمیتونم جدا بشم... راستش تو اگه خیانتم بکنی من جدا نمیشم... من پای همه خوبی بدیات وایمیستم.
_ولی مجبور نیستی منو به زور تحمل کنی.
+من به زور تحملت نمیکنم... من عاشقانه تحملت میکنم.
_من موندم خدا چجوری این همه خوبیو توی یه نفر خلاصه کرده؟
+منم در تعجبم!!!
_میشه بیای بغلم؟
+نه
_چرا؟
+چون تو باید بیای منو بغل کنی نه من تورو.
_چه ربطی داره؟
+خجالت بکش... مثلا تو شوهر منی... تو باید ناز منو بکشی.
_خیلی خب بابا*خنده*
جیمین دوید و ا.تو بغل کرد و تو هوا چرخوندش...
+هوووووو
_ای مردم... من عاشق این خانمم*داد*
+جیمین چته؟ الان میان میگند اینا دیوونن*خنده*
_بذار کل دنیا بفهمن... من... عاشق... خانوم... کیم ا.ت هستم!*داد بلند تر*
+منم... عاشق... آقای... پارک... جیمین... هستم!*داد بلند تر از جیمین*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
~تبریک میگم اقا و خانوم پارک! شما صاحب یه دوقلو شدید. و خبر جالب تر اینه که یکی از قل ها دختر و اون یکی پسره!
+_چییییی؟*ذوق*
_ات اروم باش برات خوب نیست... راستی برای اسم...
+یکیشون تهیون و اون یکی ته اون... قشنگ نیست؟ بهم میاند.
_آره خوبه... ا.ت ممنونم که این لذت پدر شدنو بهم دادی...
+در برابر لطفی که تو توی زندگی به من میکنی، هیچه (:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓مامان مامان*داد*تهیون لبتاپ منو برداشته و بهم نمیده.
= به همین خیال باش که بهت بدم!
+هوف... دوباره شروع شد! شما دوتا بعد 18 سال زندگی هنوز نفهمیدین چطور باید وسایل هاتونو تقسیم کنید؟
_مامانتون راست میگه... تهیون لبتاپ ته اونو بده و دیگه نبینم همچین کارای زشتی رو بکنید! خیر سرتون به سن قانونی رسیدینا.
✓=+چه ربطی داشت؟
_*خنده*هیچی فقط گفتم توی دلم نمونه و بگم.
+ای قربون اون دلت برم.
=بیا(خطاب به ته اون) لبتاپت.
✓مرسی داداشی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✓تو هم فکر میکنی الان جاشون خالیه؟
=اوهوم... دلم بذاشون تنگ شده... دقیقا 1 سال و 5 ماه و 22 روزه که رفتند...
✓اوهوم... بنظرت جوون نبودن؟
=خب بابا 54 سالش بود و مامان 50 سال... پس نمیشه گفت جوون بودن.
✓امید وارم توی اون دنیا بهشون خوش بگذره...
حالا ا.ت و جیمین توی اون دنیا:
+آخ جونننن بالاخره از دست اون دو تا گاو راحت شدیمممممم آقای پارک میاید خوش بگذرونیم؟
_از سنت خجالت بکش
+وا مگه من چند سالمه؟ ته تهش 51 سالمه... زیاد نیست.
_خیلی خب... هووووو بیا وسط....
+اومدم...
𝐓𝐇𝐄 𝐄𝐍𝐃...
۱۵.۵k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.