پارت10 گربه ی سیاه
پارت10 گربه ی سیاه
ببخشید دیر پارت دادم سرم شلوغ بود خب بریم واسه پارت 🦋
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
وقتی خودمو معرفی کردم یهو همهمه شد
؟؟؟؟: یه دختر؟
؟؟؟: چرا فرمانده یه دختر رو اورده گنگ؟
دراکن: همه ساکت!!*با فریاد*
همه ساکت شدن یهو باجی امد و گفت:
باجی: من از تومان میرم
مایکی: برای چی؟*جدی*
باجی: می خوام برم والهالا و... اگوست بیاین قبرستون ماشین ها برای مبارزه (تاریخ دقیقش رو یادم نمیاد)
و باجی رفت نکنه اینا همش تقصیر منه
مایکی: خودتون شنیدین قراره با والهلا دعوا کنیم کسی مشکلی داره؟*با نگاه ترسناک*
همه: نه قربان!*با داد*
مایکی: خوبه
دراکن: ختم جلسه*با داد*
پرش زمانی به هالووین خونین یا مبارزه با والهالا:
از زبون بنده یا همون نویسنده:
وقتی دعوا شروع شد گنگا وحشیانه شروع کردن به زدن هم مخصوصا یوکی و همه سیع می کردن ازش دوری کنن چون..... البته که جونشون رو دوست دارن اخه اون ملقب به شیطانه😐🤣.....
از زبون یوکی:
داشتم میرفتم جلو که دیدم یه پسر با لباس والهالا و موهای قهوه ای(کور خوندید کازوتورا نبود چون نرفت زندان وچون نرفت زندان بخاطر اینکه شینجیرو نمرد😐) داشت با چاقو میرفت سمت باجی وایسا ان چاقو عه تو لباس باجی! یهو بدنم خود به خود حرکت کرد سمت باجی
یوکی: باجی!*با داد*
وقتی داد زدم چاقو رفت تو شکمم و چاقویه باجی رو کش رفتم تا بلایی سره کسی با چاقو نیاره(🤣🤣🤣)
از زبون باجی: دیدم یه نفر داد زد باجی و همه وایستادن و سمت مارو نگاه کردن و من وقتی سرم رو برگردوندم دیدم یوکی چاقو خورده
تومان و باجی: یوکی!
چیفویو:سریع زنگ بزنید ارژانس!
یوکی: کسی چیزیش شده!؟
و در این زمان صدای جیرجیرک پخش میشه🤣🤣
یوکی: چیه عین بز نگاه می کنید؟
مایکی: یوکی_چان خودت چاقو خوردی
هانما که سیع داره جر نخوره از خنده
از زبون یوکی:
همه داشتن عین بز نگام میکردن که تازه یادم افتاد خودم چاقو خوردم و یهو صدای اژیر اومد و همه چیز سیاه شد.
از زبون چیفویو:
مردم خواهر دارن ما هم خواهر داریم مثلا شیطان نمیدونه چاقو خورده😑😐
داشتم نگاش میکردم که صدای اژیر اومد و یهو........
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
به خدا بیشتر از این جا نشد لایک هارو به بالای هفت و کامنت هارو بالای پنج برسونید تا پارت بدم جانه👋🏻
ببخشید دیر پارت دادم سرم شلوغ بود خب بریم واسه پارت 🦋
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از زبون یوکی:
وقتی خودمو معرفی کردم یهو همهمه شد
؟؟؟؟: یه دختر؟
؟؟؟: چرا فرمانده یه دختر رو اورده گنگ؟
دراکن: همه ساکت!!*با فریاد*
همه ساکت شدن یهو باجی امد و گفت:
باجی: من از تومان میرم
مایکی: برای چی؟*جدی*
باجی: می خوام برم والهالا و... اگوست بیاین قبرستون ماشین ها برای مبارزه (تاریخ دقیقش رو یادم نمیاد)
و باجی رفت نکنه اینا همش تقصیر منه
مایکی: خودتون شنیدین قراره با والهلا دعوا کنیم کسی مشکلی داره؟*با نگاه ترسناک*
همه: نه قربان!*با داد*
مایکی: خوبه
دراکن: ختم جلسه*با داد*
پرش زمانی به هالووین خونین یا مبارزه با والهالا:
از زبون بنده یا همون نویسنده:
وقتی دعوا شروع شد گنگا وحشیانه شروع کردن به زدن هم مخصوصا یوکی و همه سیع می کردن ازش دوری کنن چون..... البته که جونشون رو دوست دارن اخه اون ملقب به شیطانه😐🤣.....
از زبون یوکی:
داشتم میرفتم جلو که دیدم یه پسر با لباس والهالا و موهای قهوه ای(کور خوندید کازوتورا نبود چون نرفت زندان وچون نرفت زندان بخاطر اینکه شینجیرو نمرد😐) داشت با چاقو میرفت سمت باجی وایسا ان چاقو عه تو لباس باجی! یهو بدنم خود به خود حرکت کرد سمت باجی
یوکی: باجی!*با داد*
وقتی داد زدم چاقو رفت تو شکمم و چاقویه باجی رو کش رفتم تا بلایی سره کسی با چاقو نیاره(🤣🤣🤣)
از زبون باجی: دیدم یه نفر داد زد باجی و همه وایستادن و سمت مارو نگاه کردن و من وقتی سرم رو برگردوندم دیدم یوکی چاقو خورده
تومان و باجی: یوکی!
چیفویو:سریع زنگ بزنید ارژانس!
یوکی: کسی چیزیش شده!؟
و در این زمان صدای جیرجیرک پخش میشه🤣🤣
یوکی: چیه عین بز نگاه می کنید؟
مایکی: یوکی_چان خودت چاقو خوردی
هانما که سیع داره جر نخوره از خنده
از زبون یوکی:
همه داشتن عین بز نگام میکردن که تازه یادم افتاد خودم چاقو خوردم و یهو صدای اژیر اومد و همه چیز سیاه شد.
از زبون چیفویو:
مردم خواهر دارن ما هم خواهر داریم مثلا شیطان نمیدونه چاقو خورده😑😐
داشتم نگاش میکردم که صدای اژیر اومد و یهو........
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
به خدا بیشتر از این جا نشد لایک هارو به بالای هفت و کامنت هارو بالای پنج برسونید تا پارت بدم جانه👋🏻
۴.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.