P25
ساعت نزدیک های ۶ بود که یکی در اتاق رو زد پاشدم رفتم در رو باز کردم یه خانم خیلی خوشگل با لباس مجلسی مشکی بود منو که دید گفت : عزیزم ا/ت تویی ؟
ا/ت : بله شما ؟
A : من آرایشگرتم
درو کامل باز کردم که اومد تو بعدهم در رو بستم رو بهم گفت : میشینی رو صندلی ؟
رفتم و روی صندلی نشستم یه کیف گذاشت روی میز و درش رو باز کرد چقدر لوازم آرایشی توش بود معلومه خیلی حرفه ایه داشتم به وسایلش نگاه میکردم که گفت : جون میدی برای آرایش غلیظ اما حیف که ارباب تاکید کرده آرایشت کم باشه .
ارباب ؟ پس جونگ کوک فرستادتش خب دختر خوشگل میخواستی یکی از اونارو انتخاب میکردی پسره ی .. استغفرالله دهنه منو باز میکنه حالا که میبینم بعضی از این فش های جیسو هم کارسازه ها . موهام رو از روی صورتم داد کنار و گفت : میخوام خوشگلت کنم .
بعد هم چندتا از وسایلش رو برداشت و شروع کرد .
چند دقیقه ای بود داشت آرایشم میکرد بعد از اینکه کارش تموم شد صورتم رو توی دستاش گرفت گفت : چقدر خوشگل شدی
صورتم رو برگردوند سمت آیینه تا خودم رو ببینم تو آیینه به خودم نگاه کردم چه آرایش کم و خوشگلی خیلی حرفه ای آرایش شده بودم واقعا خوب بود رو بهش گفتم : خیلی حرفه ای هستید
A: ممنونم البته خوشگلی باید ذاتی باشه
بعدهم لپم رو کشید و گفت : که تو هستی
بعد یه لباس گذاشت رو تخت و گفت اینو بپوش و بیا پایین و رفت
ا/ت : بله شما ؟
A : من آرایشگرتم
درو کامل باز کردم که اومد تو بعدهم در رو بستم رو بهم گفت : میشینی رو صندلی ؟
رفتم و روی صندلی نشستم یه کیف گذاشت روی میز و درش رو باز کرد چقدر لوازم آرایشی توش بود معلومه خیلی حرفه ایه داشتم به وسایلش نگاه میکردم که گفت : جون میدی برای آرایش غلیظ اما حیف که ارباب تاکید کرده آرایشت کم باشه .
ارباب ؟ پس جونگ کوک فرستادتش خب دختر خوشگل میخواستی یکی از اونارو انتخاب میکردی پسره ی .. استغفرالله دهنه منو باز میکنه حالا که میبینم بعضی از این فش های جیسو هم کارسازه ها . موهام رو از روی صورتم داد کنار و گفت : میخوام خوشگلت کنم .
بعد هم چندتا از وسایلش رو برداشت و شروع کرد .
چند دقیقه ای بود داشت آرایشم میکرد بعد از اینکه کارش تموم شد صورتم رو توی دستاش گرفت گفت : چقدر خوشگل شدی
صورتم رو برگردوند سمت آیینه تا خودم رو ببینم تو آیینه به خودم نگاه کردم چه آرایش کم و خوشگلی خیلی حرفه ای آرایش شده بودم واقعا خوب بود رو بهش گفتم : خیلی حرفه ای هستید
A: ممنونم البته خوشگلی باید ذاتی باشه
بعدهم لپم رو کشید و گفت : که تو هستی
بعد یه لباس گذاشت رو تخت و گفت اینو بپوش و بیا پایین و رفت
۱۹.۶k
۰۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.