فیک قضاوت اشتباه
p1
واقعا امروز خیلی خوشحالم امروز تولد تهیونگ و قرار بعد از یک ماه از سفر برگرده خیلی دلم براش تنگ شده و میخواستم برای تولدش سوپرایزش کنم
توی این فکر بودم که زنگ بزنم ببینم کجاست تا برای تولدش برم خرید و وسایل لازم و بخرم دیدم داره زنگ میزنه چه حلال زاده جواب دادم
ا.ت: سلام عشق من خوبی؟
تهیونگ: سلام نبسم خوبم تو خوبی؟(با صدای خیلی خستهو ناراحت)
ا.ت: خوبم مطمئنی خوبی؟
تهیونگ:ارع فقط خسته ام و خواستم بگم تو فرودگاه ام شب میرسم
ا.ت:آها باش پس منتظرم کاری نداری خداحافظ بچه
تهیونگ: بچه خودتی بزار برسم حسابتو دارم خدا حافظ جوجه
ا.ت :جوجه عمتع بچه و قطع میکنع
خبببب
الان ساعت ۱۲ ظهرع پس وقت زیاد دارم اول میرم حموم بعد حاضر میشم میرم خرید
ا.ت ویو:از حموم اومدم بیرون لباسام که همش لش بودن و پوشیدم (اسلاید ۲) پیش به سوی خرید بعد از خریدن کلی گل رز قرمز و شمع رفتم کیک سفارش دادم و رفتم چند مدل شمع ۲۶ خریدم و پیش به سوی مغازه الکتریکی رفتم و بعد از خرید ریسه های طلایی که خودم کراش زدم روش رفتم خونه
...
تهیونگ ویو : به شدت از این قضیه ناراحت بودم چرا الان که زندگیم داشت رو به راه میشد همچین اتفاقی افتاد و برای با هزار خودمو لعنت کردم
واقعا این چه کاری بود که من انجام دادم داشتم با خودم کلنجار میرفتم که ناگهان و...
حمایت کنید دوستان❤️
واقعا امروز خیلی خوشحالم امروز تولد تهیونگ و قرار بعد از یک ماه از سفر برگرده خیلی دلم براش تنگ شده و میخواستم برای تولدش سوپرایزش کنم
توی این فکر بودم که زنگ بزنم ببینم کجاست تا برای تولدش برم خرید و وسایل لازم و بخرم دیدم داره زنگ میزنه چه حلال زاده جواب دادم
ا.ت: سلام عشق من خوبی؟
تهیونگ: سلام نبسم خوبم تو خوبی؟(با صدای خیلی خستهو ناراحت)
ا.ت: خوبم مطمئنی خوبی؟
تهیونگ:ارع فقط خسته ام و خواستم بگم تو فرودگاه ام شب میرسم
ا.ت:آها باش پس منتظرم کاری نداری خداحافظ بچه
تهیونگ: بچه خودتی بزار برسم حسابتو دارم خدا حافظ جوجه
ا.ت :جوجه عمتع بچه و قطع میکنع
خبببب
الان ساعت ۱۲ ظهرع پس وقت زیاد دارم اول میرم حموم بعد حاضر میشم میرم خرید
ا.ت ویو:از حموم اومدم بیرون لباسام که همش لش بودن و پوشیدم (اسلاید ۲) پیش به سوی خرید بعد از خریدن کلی گل رز قرمز و شمع رفتم کیک سفارش دادم و رفتم چند مدل شمع ۲۶ خریدم و پیش به سوی مغازه الکتریکی رفتم و بعد از خرید ریسه های طلایی که خودم کراش زدم روش رفتم خونه
...
تهیونگ ویو : به شدت از این قضیه ناراحت بودم چرا الان که زندگیم داشت رو به راه میشد همچین اتفاقی افتاد و برای با هزار خودمو لعنت کردم
واقعا این چه کاری بود که من انجام دادم داشتم با خودم کلنجار میرفتم که ناگهان و...
حمایت کنید دوستان❤️
۴.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.