سناریو درخواستی @at138905
#سناریو #درخواستی @at138905
"وقتی خواهر و مادرش اذیتت میکردن و بعد یه مدت طولانی متوجه میشه..."
نامی:+برو تو ماشین منتظرم باش
ا.ت:+ا...اما...
+برو تو ماشین*داد*
بعد از رفتنت اول فقط باهاشون دعوا میکنه اما بعد میزنه گلدون و از رو عصبی بودن میشکنه و با دست زخمی برمیگرده
سوکجین:+برو تو ماشین
چون درد داشتی بدون هیچ حرفی میری
+خیلی دلم میخواد بزنم دکو پوزتونو بیارم پایین ولی حیف مادر و خواهرمین
خ.س(خواهرش):+یعنی تو میخوای به خاطر اون دخترهی هر*z*ه مارو بزنی
+چه زری زدی؟
خواهرشو به دیوار میکوبه ولی بجای مشت زدن به خواهرش فقط برای ترسوندنش به دیوار مشت میزنه و بعد از ترسوندنشون برمیگرده تو ماشین پیش تو ولی خب دستاش زخمی شدن و آره دیه
یونگی:تورو میبره بیرون و تو ماشین مینشونتت:+یه لحظه صبر کن الان برمیگردم
ا.ت:+یونگی...
+نترس کاری نمیکنم ک ازش پشیمون بشم
برمیگرده داخل خونه ک باباش عصبی میشه و میزنه توی گوشش،ب.ی(بابای یونگی):+توی حرومی سر اون دخترهی هر*z*ه صداتو برای مادرت آوردی بالا
دستاشو مشت میکنه و میزنه توی دهن باباش(دراما شد ک😂🤌🏼🤡)
+یاد بگیر با دختری ک بجای شما مراقب من بوده درست حرف بزنی
و بعله،،،جنگ داخلی...
هوپی:
*خندهی عصبی*:+برو بیرون
ا.ت:+اوپاااا...لطفا
+فقط یکم طول میکشه
میری بیرون،،،هوسوک میره طرف خواهرش و گلوشو توی دستش میگیره:+بازم میخوای انجامش بدی؟بازم ازین غلطا میکنی؟ توعه ج*n*ده.......با ضرب ولش میکنه و خواهرش روی پاهاش میوفته زمین:+حیف ک حتی ارزش مردن هم ندارید
بخاطر قولی ک بهت داده(قول داده مهربون باشه حتی با بدترین آدم ها) بیخیالشون میشه و برمیگرده پیشت
واقعا فک کردین هوپی همیشه همون قدر مهربونه؟ خب بله درست فکر کردید این هوپیه ساختگی ذهن مریضه منه:)💔
جیمین: موهاشو بالا میبنده و آستیناشو میده بالا:+بهتره چشاتو ببندی بیبی گرل
اوووهووو، اوکی ولی ما آرمیا از هیچی نترسیم از این جیمین میترسیم😀💔
ته ته:*تو ماشین تو فکر*ا.ت:+ت...تهیونگ؟
+جانم؟
+به چی فک میکنی؟
+ها؟ به اینکه کجا دفنشون کنم
+عاها،،،صب کن وااااتتتتتت، مگه نگفتی ولشون کردی تو خونههههههه
+عا، نباید بت میگفتم راستی
جانگکوک:+اگه اینقدر دوست داشتین کیسه بوکسم باشین چرا زود تر بم نگفتین؟*لبخند عصبی*و بله مث یونگی،،،جنگ داخلی....
"وقتی خواهر و مادرش اذیتت میکردن و بعد یه مدت طولانی متوجه میشه..."
نامی:+برو تو ماشین منتظرم باش
ا.ت:+ا...اما...
+برو تو ماشین*داد*
بعد از رفتنت اول فقط باهاشون دعوا میکنه اما بعد میزنه گلدون و از رو عصبی بودن میشکنه و با دست زخمی برمیگرده
سوکجین:+برو تو ماشین
چون درد داشتی بدون هیچ حرفی میری
+خیلی دلم میخواد بزنم دکو پوزتونو بیارم پایین ولی حیف مادر و خواهرمین
خ.س(خواهرش):+یعنی تو میخوای به خاطر اون دخترهی هر*z*ه مارو بزنی
+چه زری زدی؟
خواهرشو به دیوار میکوبه ولی بجای مشت زدن به خواهرش فقط برای ترسوندنش به دیوار مشت میزنه و بعد از ترسوندنشون برمیگرده تو ماشین پیش تو ولی خب دستاش زخمی شدن و آره دیه
یونگی:تورو میبره بیرون و تو ماشین مینشونتت:+یه لحظه صبر کن الان برمیگردم
ا.ت:+یونگی...
+نترس کاری نمیکنم ک ازش پشیمون بشم
برمیگرده داخل خونه ک باباش عصبی میشه و میزنه توی گوشش،ب.ی(بابای یونگی):+توی حرومی سر اون دخترهی هر*z*ه صداتو برای مادرت آوردی بالا
دستاشو مشت میکنه و میزنه توی دهن باباش(دراما شد ک😂🤌🏼🤡)
+یاد بگیر با دختری ک بجای شما مراقب من بوده درست حرف بزنی
و بعله،،،جنگ داخلی...
هوپی:
*خندهی عصبی*:+برو بیرون
ا.ت:+اوپاااا...لطفا
+فقط یکم طول میکشه
میری بیرون،،،هوسوک میره طرف خواهرش و گلوشو توی دستش میگیره:+بازم میخوای انجامش بدی؟بازم ازین غلطا میکنی؟ توعه ج*n*ده.......با ضرب ولش میکنه و خواهرش روی پاهاش میوفته زمین:+حیف ک حتی ارزش مردن هم ندارید
بخاطر قولی ک بهت داده(قول داده مهربون باشه حتی با بدترین آدم ها) بیخیالشون میشه و برمیگرده پیشت
واقعا فک کردین هوپی همیشه همون قدر مهربونه؟ خب بله درست فکر کردید این هوپیه ساختگی ذهن مریضه منه:)💔
جیمین: موهاشو بالا میبنده و آستیناشو میده بالا:+بهتره چشاتو ببندی بیبی گرل
اوووهووو، اوکی ولی ما آرمیا از هیچی نترسیم از این جیمین میترسیم😀💔
ته ته:*تو ماشین تو فکر*ا.ت:+ت...تهیونگ؟
+جانم؟
+به چی فک میکنی؟
+ها؟ به اینکه کجا دفنشون کنم
+عاها،،،صب کن وااااتتتتتت، مگه نگفتی ولشون کردی تو خونههههههه
+عا، نباید بت میگفتم راستی
جانگکوک:+اگه اینقدر دوست داشتین کیسه بوکسم باشین چرا زود تر بم نگفتین؟*لبخند عصبی*و بله مث یونگی،،،جنگ داخلی....
۱۵.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.