پارت چهارم❄️
خدایااا نباید اینقدر خواب آلود بودم
پسره ی بی.شع.ور میگفتی دیگه چمدونم و جا گزاشتم
هوفففف رسیدم
رفتم تا اتاقم رو بگیرم
جیسون وایساده بود. اونجا
ا.ت: جیسون اتاقم چی شد؟
جیسون: نتونستم بگیرم
ا.ت: چراااا
جیسون: خب خنگول چطوری بگیرمممم وقتی کارت شناساییت رو ندارمممم
ا.ت: اوه
رفتم سمت پیش دختری که پشت میز بود
ا.ت: برای من یه اتاق بدید
دختر: متاسفم همشون پر شدن
وایییی حالا چیکار کنم.
دختر: اوه یدونه هست ولی سه تاشون با هم گرفتن شما باید ببینید اجازه میدن یا نه فقط اینکه.......
ا.ت: گ.وه میخورن اجازه ندن من راضیشون میکنم ممنون
کلید و گرفتم سمت اتاق رفتم
کلید و انداختم و در و با کردم که با صحنه ی روبروم خشکم زد
دو تا پسر ل.خت بودن و فقط حوله تنشون بود
جیغغغغغغ بلندی زدم که اونا هم جیغ زدن
یه پسر دیگه زود اومد و در و روم بست
الان چیشد!!!
من با سه تا پسر هم اتاقی شدم؟!!!!!
اوهههههه خاک تو سرت ا.ت
رفتم سمت همون دختر
ا.ت: هویییی تو میگی من با سه تا پسر تو یه اتاق بمونمممم؟!!!
دختر: خب می خواستم بگم بهتون به جز این اتاق دیگه ای نداریم متاسفم
ا.ت:خب الان من چیکار کنم!!!!
دختر: بهتره تو همون اتاق ساکن بشید
دوباره برگشتم سمت اتاق
در و زدم و وارد شدم
ا.ت: اممممم سلام من.....
تهیونگ: هی تو همون دختر خرسه نیستی!!
ا.ت: کی؟ دختر خرسه؟!!!
تهیونگ: اره توی اتوبوس دیدمت یادت نیست؟
ا.ت: تهیونگ؟!
تهیونگ: عه پس خنگ نیستی
ا.ت: هی به من میگیییی خنگگگ!!
تهیونگ: نه به دیوار پشتت میگم
می خواستم برم خفش کنم که پسر دیگه ای شروع به صحبت کرد
پسر: خب اینجا چی می خوای؟
تهیونگ: حتما اومده دیدزنی دیگه اینجوری که اومد داخل
ا.ت: من نیومدم دیدزنی فقط.....
پسر: خب؟
ا.ت: میشه اینجا بمونم؟
اون یکی پسر هم شروع کرد به صحبت کردن
+: تو می خوای که پیش ۳ تا پسر بمونی؟!!!!
ا.ت: خب اتاق دیگه ای نمونده پس مجبورم
تهیونگ: شوخیت گرفته !! گفتم که این برای دیدزنی اومده
ا.ت: میگم برای دیدزنی نیومدممممم اتاق دیگه ای نبود
+: نمیتونی بمونی
ا.ت: ولی.....
+: نشنیدی؟
حرفمو خوردم و چمدونمو برداشتم و رفتم بیرون
شرط پارت بعدی:
۱۱ لایک و ۱۴کامنت
پسره ی بی.شع.ور میگفتی دیگه چمدونم و جا گزاشتم
هوفففف رسیدم
رفتم تا اتاقم رو بگیرم
جیسون وایساده بود. اونجا
ا.ت: جیسون اتاقم چی شد؟
جیسون: نتونستم بگیرم
ا.ت: چراااا
جیسون: خب خنگول چطوری بگیرمممم وقتی کارت شناساییت رو ندارمممم
ا.ت: اوه
رفتم سمت پیش دختری که پشت میز بود
ا.ت: برای من یه اتاق بدید
دختر: متاسفم همشون پر شدن
وایییی حالا چیکار کنم.
دختر: اوه یدونه هست ولی سه تاشون با هم گرفتن شما باید ببینید اجازه میدن یا نه فقط اینکه.......
ا.ت: گ.وه میخورن اجازه ندن من راضیشون میکنم ممنون
کلید و گرفتم سمت اتاق رفتم
کلید و انداختم و در و با کردم که با صحنه ی روبروم خشکم زد
دو تا پسر ل.خت بودن و فقط حوله تنشون بود
جیغغغغغغ بلندی زدم که اونا هم جیغ زدن
یه پسر دیگه زود اومد و در و روم بست
الان چیشد!!!
من با سه تا پسر هم اتاقی شدم؟!!!!!
اوهههههه خاک تو سرت ا.ت
رفتم سمت همون دختر
ا.ت: هویییی تو میگی من با سه تا پسر تو یه اتاق بمونمممم؟!!!
دختر: خب می خواستم بگم بهتون به جز این اتاق دیگه ای نداریم متاسفم
ا.ت:خب الان من چیکار کنم!!!!
دختر: بهتره تو همون اتاق ساکن بشید
دوباره برگشتم سمت اتاق
در و زدم و وارد شدم
ا.ت: اممممم سلام من.....
تهیونگ: هی تو همون دختر خرسه نیستی!!
ا.ت: کی؟ دختر خرسه؟!!!
تهیونگ: اره توی اتوبوس دیدمت یادت نیست؟
ا.ت: تهیونگ؟!
تهیونگ: عه پس خنگ نیستی
ا.ت: هی به من میگیییی خنگگگ!!
تهیونگ: نه به دیوار پشتت میگم
می خواستم برم خفش کنم که پسر دیگه ای شروع به صحبت کرد
پسر: خب اینجا چی می خوای؟
تهیونگ: حتما اومده دیدزنی دیگه اینجوری که اومد داخل
ا.ت: من نیومدم دیدزنی فقط.....
پسر: خب؟
ا.ت: میشه اینجا بمونم؟
اون یکی پسر هم شروع کرد به صحبت کردن
+: تو می خوای که پیش ۳ تا پسر بمونی؟!!!!
ا.ت: خب اتاق دیگه ای نمونده پس مجبورم
تهیونگ: شوخیت گرفته !! گفتم که این برای دیدزنی اومده
ا.ت: میگم برای دیدزنی نیومدممممم اتاق دیگه ای نبود
+: نمیتونی بمونی
ا.ت: ولی.....
+: نشنیدی؟
حرفمو خوردم و چمدونمو برداشتم و رفتم بیرون
شرط پارت بعدی:
۱۱ لایک و ۱۴کامنت
۸.۹k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.