بفرمایید اینم چپتر7
پرنسس قتل مافیا
...درسته اعضای مافیا اومده بودن کمک ما
دازای،آنیسا چان،اوداساکو سان و آکوتاگاوایی که انگار به عنوان اولین ماموریتش از طرف مافیا اومده بود کنار من و چویا تا با این شیطان مقابله کنیم
دازای به یه قیافه خنگولانه ای به چویا گفت:چووویااا،نسل برتر بودی به ما نگفتی؟
چویا ک عصبی شده بود گفت:داازااای نفلههههه........
بعد یکم ارومتر شده بود و گفت:فعلا نمیتونم از دستت عصبی باشمم
انیسا چان اومد بغل من و گفت:کارت خوب بود رینا
تقریبا با کمک تو حالا میتونیم این قا....ک..کجا رفت؟
اوداساکو سان که با موهبتش متوجه شد الان همه میمیریم به اکوتاگاوا گفت با یه سپر پوششمون بده
اکوتاگاوا معلوم بود کلی استرس داره ولی برای نجات جونمون ی سپر تونست درست کنه...
پل ورلاین فک کرده ما خریم با یه بمب میمیریم
اوداساکو-
اریگاتو...نزدیک بود بمیریم
دازای دستشو گذاشت رو شونه اوداساکو و گفت:ما از تو ممنونیم رفیق
تو نبودی احتمالا الان هممون جزغاله میشدیم
اکوتاگاوا که از ازاد کردن اون سطح از انرژیش خسته شده بود نزدیک بود بیفته که دازای رفت و گرفتشو گفت:کارت خوب بود اکوتاگاوا کون
دازای-
خب نظرتون چیه این اتفاقو جشن بگیریم؟همتون نوشیدنی مهمون مننن
بعد درحالی که اکوتاگاوا رو دوشش بود رفتیم سمت بار
من رفته بودم توی فکر که چویا دستمو گرفت و گفت:رینا خوبی؟
منم گفتم:ا..اره خوبم....
بعد در کصوت محض به سر بردم...
اوداساکو-
دازای...داری کجا میری باکا
دازای-
اوداساکوو معلوم نیست؟؟داریم میریم بار
اوداساکو نزدیک دازای شد و گفت:خسته نشدی اونو(اکوتاگاوا)رو میاری؟
انیسا چان ک حرفای دازای و اوداساکو رو شنید گفت:اهمممممم
اوداساکو اون به درخت میگنننن
اکوتاگاوا اسمشه
اوداساکو با لبخندی گفت:های های
بعدش انیسا اومد نزدیک من و گفت....
چپتر بعد10 لایک
...درسته اعضای مافیا اومده بودن کمک ما
دازای،آنیسا چان،اوداساکو سان و آکوتاگاوایی که انگار به عنوان اولین ماموریتش از طرف مافیا اومده بود کنار من و چویا تا با این شیطان مقابله کنیم
دازای به یه قیافه خنگولانه ای به چویا گفت:چووویااا،نسل برتر بودی به ما نگفتی؟
چویا ک عصبی شده بود گفت:داازااای نفلههههه........
بعد یکم ارومتر شده بود و گفت:فعلا نمیتونم از دستت عصبی باشمم
انیسا چان اومد بغل من و گفت:کارت خوب بود رینا
تقریبا با کمک تو حالا میتونیم این قا....ک..کجا رفت؟
اوداساکو سان که با موهبتش متوجه شد الان همه میمیریم به اکوتاگاوا گفت با یه سپر پوششمون بده
اکوتاگاوا معلوم بود کلی استرس داره ولی برای نجات جونمون ی سپر تونست درست کنه...
پل ورلاین فک کرده ما خریم با یه بمب میمیریم
اوداساکو-
اریگاتو...نزدیک بود بمیریم
دازای دستشو گذاشت رو شونه اوداساکو و گفت:ما از تو ممنونیم رفیق
تو نبودی احتمالا الان هممون جزغاله میشدیم
اکوتاگاوا که از ازاد کردن اون سطح از انرژیش خسته شده بود نزدیک بود بیفته که دازای رفت و گرفتشو گفت:کارت خوب بود اکوتاگاوا کون
دازای-
خب نظرتون چیه این اتفاقو جشن بگیریم؟همتون نوشیدنی مهمون مننن
بعد درحالی که اکوتاگاوا رو دوشش بود رفتیم سمت بار
من رفته بودم توی فکر که چویا دستمو گرفت و گفت:رینا خوبی؟
منم گفتم:ا..اره خوبم....
بعد در کصوت محض به سر بردم...
اوداساکو-
دازای...داری کجا میری باکا
دازای-
اوداساکوو معلوم نیست؟؟داریم میریم بار
اوداساکو نزدیک دازای شد و گفت:خسته نشدی اونو(اکوتاگاوا)رو میاری؟
انیسا چان ک حرفای دازای و اوداساکو رو شنید گفت:اهمممممم
اوداساکو اون به درخت میگنننن
اکوتاگاوا اسمشه
اوداساکو با لبخندی گفت:های های
بعدش انیسا اومد نزدیک من و گفت....
چپتر بعد10 لایک
۵.۶k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.