پارت ۱۰ رابطه مافیایی

پارت ۱۰ رابطه مافیایی
{ا.ت ویو}
درخواست جیهوپ رو قبول کردم چون برام سود آور بود اینجوری میتونستم از یکسری اطلاعات که نیاز به کار های وحشتناک بود الان بدون نیاز به اینکار ها تو مشتم بود اما از یک چیزی ترس داشتم منی که خیلی شجاع بودم ولی الان یه ترس و وحشت بدی داشتم اینکه جدی جدی عاشقش شم واقعا نگران بودم نمیخواستم شیفته ام شه ولی خب......دله دیگه خبر نمیکنه عاشقی درد بدیه همینطوری که جیهوپ دوباره آب ریخت روم
{پایان ویو ا.ت}
+هوووووو چته وحشی
_من وحشی نیستم
+هستی به خدا عقب مونده هم هستی
_هرچی به توعه خر بگم که نمیفهمی
+یعنی میگی من نمی‌فهمم
_اره میدونی چَرااا
+نه نمیدونم
_چون ۱۰ دقیقه هست که دارم صدات میکنم دیدم که دست از رویا پردازی با من ور نمی داری .حتما داشتی بع شبی که قرار باهم ازدواج کنیم فکر میکنی و قرار بدش به فاکت بدم و برام دوتا توله برام بیاری نه؟ {خنده شیطانی}
+نه اصلا و ابدا بعدشم از کجا معلوم منو به هم رسیدیم هان ؟
_نکنه کسه دیگه ای رو سراغ داری که من نمیدونم{عصبی کیوت}
+فعلا قصد ازدواج ندارم
_wow😂
....................................
شرط"۲۰ ❤️