دشمن قدیمی part 2
منتظر موندم که یهو یه سطل آب داغ خالی شد روم!
ات:جیییغغغغغ
جیهوپ و دوستاش:خنده
ات:کثافتا این چه کاریه؟!!!!!!(داد)
جیهوپ:من که گفتم بلایی بدتر سرت میارم (خنده)
ات:خیلی بدجنسید🥺
و گریه کنان از مدرسه رفتم بیرون و پیاده تا خونه رو دویدم و رسیدم
م.ات:دختر چرا انقدر زود اومدی؟ چرا سرخ شدی؟
ات:مامان من دیگه نمیخوام برم این مدرسه(گریه)
م.ات:چرا مگه چیکارت کردن؟
ات:بچه های مدرسه واسم قلدری میکنن نمیخوام برم تو این مدرسه توروخدا مدرسمو عوض کن(گریه)
م.ات:بی خود کردن خودم به مدیرتون میگم حسابشون رو برسه!!!!!
ات:نه مامان اونوقت بهم میگن هففقق بچه سوسول(مشکل همیشگی من😔)
فقط مدرسمو عوض کن کار دیگه ای هقققق نکن فقط بزار هقققق از این مدرسه برم هقققق
مات:خیله خوب باشه همین امروز پرندتو میگیرم و میبرمت یه مدرسه جدید
ات:مرسی مامانجونم🥺♥️
فلش بک به پنج سال بعد:
از وقتی از اون مدرسه رفتم اوضاع برام خیلی بهتر شده الان رشتهی پزشکی میخونم و یه پرستار شد
راستی من الان ۱۹ سالمه
یه روز مثل همیشه که داشتم تو بیمارستان کار میکردم یه مریض و آوردن و بردن اتاق عمل،نمیدونم کی بود ولی من هنوز نمیتونم عمل انجام بدم فقط پرستاری مثل پانسمان و بخیه و اینا
بعد اینکه اون مرضه رو آوردن بیرون بردنش به بخش مراقبت های ویژه و اونجا ازش پرستاری میکردن نمیدونم کی بود ولی هرکی بود شخص خیلی مهمی بود!
فلش بک به ۲ روز بعد:
به من گفتن که از اون مریضه به خوبی مراقبت کنم ایشون یک شخص خیلی پولدار هستن و باید حد اکثر تلاش رو بکنم منم رفتم اونجا پیش مریض تا پانسمانش رو عوض کنم وقتی رفتم تو دیدم که.................
ات:جیییغغغغغ
جیهوپ و دوستاش:خنده
ات:کثافتا این چه کاریه؟!!!!!!(داد)
جیهوپ:من که گفتم بلایی بدتر سرت میارم (خنده)
ات:خیلی بدجنسید🥺
و گریه کنان از مدرسه رفتم بیرون و پیاده تا خونه رو دویدم و رسیدم
م.ات:دختر چرا انقدر زود اومدی؟ چرا سرخ شدی؟
ات:مامان من دیگه نمیخوام برم این مدرسه(گریه)
م.ات:چرا مگه چیکارت کردن؟
ات:بچه های مدرسه واسم قلدری میکنن نمیخوام برم تو این مدرسه توروخدا مدرسمو عوض کن(گریه)
م.ات:بی خود کردن خودم به مدیرتون میگم حسابشون رو برسه!!!!!
ات:نه مامان اونوقت بهم میگن هففقق بچه سوسول(مشکل همیشگی من😔)
فقط مدرسمو عوض کن کار دیگه ای هقققق نکن فقط بزار هقققق از این مدرسه برم هقققق
مات:خیله خوب باشه همین امروز پرندتو میگیرم و میبرمت یه مدرسه جدید
ات:مرسی مامانجونم🥺♥️
فلش بک به پنج سال بعد:
از وقتی از اون مدرسه رفتم اوضاع برام خیلی بهتر شده الان رشتهی پزشکی میخونم و یه پرستار شد
راستی من الان ۱۹ سالمه
یه روز مثل همیشه که داشتم تو بیمارستان کار میکردم یه مریض و آوردن و بردن اتاق عمل،نمیدونم کی بود ولی من هنوز نمیتونم عمل انجام بدم فقط پرستاری مثل پانسمان و بخیه و اینا
بعد اینکه اون مرضه رو آوردن بیرون بردنش به بخش مراقبت های ویژه و اونجا ازش پرستاری میکردن نمیدونم کی بود ولی هرکی بود شخص خیلی مهمی بود!
فلش بک به ۲ روز بعد:
به من گفتن که از اون مریضه به خوبی مراقبت کنم ایشون یک شخص خیلی پولدار هستن و باید حد اکثر تلاش رو بکنم منم رفتم اونجا پیش مریض تا پانسمانش رو عوض کنم وقتی رفتم تو دیدم که.................
۶.۸k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.