چندپارتی بی تی اس
Part ²
اعضا:چقدر؟!
ات:حدودا یه ساعت
اعضا:یک ساعت چیکار میخوای بکنی؟!
ات:خب من الان فقط لباس رو انتخاب کردم کیف و کفش مونده آرایش هم مونده
اعضا:هوففف سریعتر
ات:تا جایی که بتونم باشه
ات ویو:بدو رفتم بالا لباس رو پوشیدم یه کیف و یه کفش هم که به لباسم بخوره برداشتم و پوشیدم حالا آرایش مونده بود به ساعت نگاه انداختم ساعت ۷ و ربع بود
نامجون:ات آماده نشدی هنوز؟!
ات:عه یکم دیگه صبر کن چقدر بی طاقتین
ات ویو:یه آرایش ساده کردم و رفتم پایین
بعضی از بچه ها رفته بودن فقط تهیونگ و شوگا وجین مونده بودن
ات:بچه ها کوشن؟!
تهیونگ:تو ماشینن(تهیونگ سرش رو از تو گوشی بیرو نمیاره و ات رو میبینه)خب بهتره من برم تو رو میسپارم به شوگا و نامجون هیونگ
شوگا و نامجون:ات لباست قشنگه ولی....
ات:ولی چی؟!
شوگا:حس نمیکنی یکم بیش از حد بازه
ات:نه فکر کنم خوب باشه
نامجون و شوگا:پس بریم
داخل ماشین
جیمین:ات مثل اینکه تو دیرتر از من آماده میشی....جیهوپ بزن بریم
جیهوپ:باشه الان راه میوفتم
جونگکوک:واو چه لباس قشنگی پوشیدی ات فقط حس میکنم یه ذره بازه
(که یهو همه به ات نگاه میکنن)
ات:آممم...مرسی ولی خوبه که نیست؟!
جین:بچه ها ولش کنین تصمیم خودش بوده دیگه فعلا زودتر بریم که دیر شد
وقتی رسیدین
سوهو:خوش اومدین بفرمایین داخل
ات و اعضا:ممنونم
کای:سلام به همگی....به سلام جیمین شی(جیمین و کای تو دنیای واقعی با هم دوستای صمیمی هست)
بکهیون:خوش اومدید بچه ها بیایید بشینید
چانیول:ببخشید چن یه مشکلی براش پیش اومد مجبور شد بره خیلی ازتون معذرت خواهی کرد
نامجون:نه مشکلی نیست حالا بقیه کجان؟!
سوهو:شیومین و لی و سهون بالان دی.او هم داخل آشپزخونست..... بچه ها بیایین دیگه
دی.او از آشپزخونه میاد
دی.او:اومدم..خب سلام خوش اومدید
ادامه دارد........
اعضا:چقدر؟!
ات:حدودا یه ساعت
اعضا:یک ساعت چیکار میخوای بکنی؟!
ات:خب من الان فقط لباس رو انتخاب کردم کیف و کفش مونده آرایش هم مونده
اعضا:هوففف سریعتر
ات:تا جایی که بتونم باشه
ات ویو:بدو رفتم بالا لباس رو پوشیدم یه کیف و یه کفش هم که به لباسم بخوره برداشتم و پوشیدم حالا آرایش مونده بود به ساعت نگاه انداختم ساعت ۷ و ربع بود
نامجون:ات آماده نشدی هنوز؟!
ات:عه یکم دیگه صبر کن چقدر بی طاقتین
ات ویو:یه آرایش ساده کردم و رفتم پایین
بعضی از بچه ها رفته بودن فقط تهیونگ و شوگا وجین مونده بودن
ات:بچه ها کوشن؟!
تهیونگ:تو ماشینن(تهیونگ سرش رو از تو گوشی بیرو نمیاره و ات رو میبینه)خب بهتره من برم تو رو میسپارم به شوگا و نامجون هیونگ
شوگا و نامجون:ات لباست قشنگه ولی....
ات:ولی چی؟!
شوگا:حس نمیکنی یکم بیش از حد بازه
ات:نه فکر کنم خوب باشه
نامجون و شوگا:پس بریم
داخل ماشین
جیمین:ات مثل اینکه تو دیرتر از من آماده میشی....جیهوپ بزن بریم
جیهوپ:باشه الان راه میوفتم
جونگکوک:واو چه لباس قشنگی پوشیدی ات فقط حس میکنم یه ذره بازه
(که یهو همه به ات نگاه میکنن)
ات:آممم...مرسی ولی خوبه که نیست؟!
جین:بچه ها ولش کنین تصمیم خودش بوده دیگه فعلا زودتر بریم که دیر شد
وقتی رسیدین
سوهو:خوش اومدین بفرمایین داخل
ات و اعضا:ممنونم
کای:سلام به همگی....به سلام جیمین شی(جیمین و کای تو دنیای واقعی با هم دوستای صمیمی هست)
بکهیون:خوش اومدید بچه ها بیایید بشینید
چانیول:ببخشید چن یه مشکلی براش پیش اومد مجبور شد بره خیلی ازتون معذرت خواهی کرد
نامجون:نه مشکلی نیست حالا بقیه کجان؟!
سوهو:شیومین و لی و سهون بالان دی.او هم داخل آشپزخونست..... بچه ها بیایین دیگه
دی.او از آشپزخونه میاد
دی.او:اومدم..خب سلام خوش اومدید
ادامه دارد........
۴.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.