دل نوشته
دو روز تو سال هست که من بی هیچ دلیلی غمگینم! یکی روز تولد و دیگری اخرین روز سال!
شما چطور؟ اخرین شب سال غمی عجیب تو دلتون نمیاد؟ اشک هاتون بدون دلیل سرازیر نمیشه؟
امان از مرگ! مرگ نه. امان از ترس از مرگ!
همه ی ما ساعت بزرگ لندن رو تو فیلما دیدیم که سر هر ساعت یک زنگ بزرگ میزنه!
روز تولد و اخرین شب سال برای ما همون زنگ بزرگه!
همه ی ما میدونیم زندگی حرکت لحظه ای به سمت مرگه ولی این دو روز یک زنگ بزرگ هستن!
توی هر دوتاش میگیم اِه یک سال دیگه هم گذشت!
جشن گرفتن این دو روز بزرگ ترین حقه ی بشر برای حواس پرتی از حقیقت مرگ و به نوعی یک ساز و کار دفاعی کاربردیه!
وگرنه هر عاقلی میدونه یک دور گردش زمین به دور خورشید دلیل قانع کننده ای برای جشن و شادی نیست!!
یا روز تولد یک ادم که بر حسب احتمال ، عواطف(!) و ... یک روز کاملا تصادفیه! که یک موجود بی نهایت کوچک دیگه پا به زمین گذاشته و قراره مثل میلیارد ها نفر مثل خودش مدتی خیلی کوتاه زندگی کنه (طول عمری که نسبت به عمر کل زمین به صفر میل میکنه) و فراموش شه!
ترقه های چهارشنبه سوری ، جشن اخر سال ، کادو های روز تولد ، صرفا محض حواس پرتی شماست که دم شیطان پشت پرده رو نبینید.
ساز و کار دفاعی انکار مرگ ! دقیقا مثل دین و خدا و حیات بعد از مرگ!
ولی همیشه سوال من این بود: چرا انسان خواگاه و ناخوداگاه در پی انکار اصلی ترین معنی بخش زندگی خودش هست؟
دلم میخواست تمام انسان هایی رو که در پی انکار مرگ هستند رو به زندگی جاودان محکوم کنم!
قول میدم که تبدیل به دسته ای میشدند که " کار میکردن تا سیب زمینی بکارن و سیب زمینی میخوردن تا کار کنن"
همینقدر تباه! پوچ !
البته خیلی از ادمای دنیا همین روند زندگی رو دارن! چون فکر میکنن همیشه اونها هستند که بالای سنگ قبر ها می ایستن!
درسته که ماهیت مرگ نابود کننده ست ولی فکر مرگ نجات بخشه!
توی اخرین روزای سال بهتر مرگ رو تمرین کنیم.
#پست_جدید
شما چطور؟ اخرین شب سال غمی عجیب تو دلتون نمیاد؟ اشک هاتون بدون دلیل سرازیر نمیشه؟
امان از مرگ! مرگ نه. امان از ترس از مرگ!
همه ی ما ساعت بزرگ لندن رو تو فیلما دیدیم که سر هر ساعت یک زنگ بزرگ میزنه!
روز تولد و اخرین شب سال برای ما همون زنگ بزرگه!
همه ی ما میدونیم زندگی حرکت لحظه ای به سمت مرگه ولی این دو روز یک زنگ بزرگ هستن!
توی هر دوتاش میگیم اِه یک سال دیگه هم گذشت!
جشن گرفتن این دو روز بزرگ ترین حقه ی بشر برای حواس پرتی از حقیقت مرگ و به نوعی یک ساز و کار دفاعی کاربردیه!
وگرنه هر عاقلی میدونه یک دور گردش زمین به دور خورشید دلیل قانع کننده ای برای جشن و شادی نیست!!
یا روز تولد یک ادم که بر حسب احتمال ، عواطف(!) و ... یک روز کاملا تصادفیه! که یک موجود بی نهایت کوچک دیگه پا به زمین گذاشته و قراره مثل میلیارد ها نفر مثل خودش مدتی خیلی کوتاه زندگی کنه (طول عمری که نسبت به عمر کل زمین به صفر میل میکنه) و فراموش شه!
ترقه های چهارشنبه سوری ، جشن اخر سال ، کادو های روز تولد ، صرفا محض حواس پرتی شماست که دم شیطان پشت پرده رو نبینید.
ساز و کار دفاعی انکار مرگ ! دقیقا مثل دین و خدا و حیات بعد از مرگ!
ولی همیشه سوال من این بود: چرا انسان خواگاه و ناخوداگاه در پی انکار اصلی ترین معنی بخش زندگی خودش هست؟
دلم میخواست تمام انسان هایی رو که در پی انکار مرگ هستند رو به زندگی جاودان محکوم کنم!
قول میدم که تبدیل به دسته ای میشدند که " کار میکردن تا سیب زمینی بکارن و سیب زمینی میخوردن تا کار کنن"
همینقدر تباه! پوچ !
البته خیلی از ادمای دنیا همین روند زندگی رو دارن! چون فکر میکنن همیشه اونها هستند که بالای سنگ قبر ها می ایستن!
درسته که ماهیت مرگ نابود کننده ست ولی فکر مرگ نجات بخشه!
توی اخرین روزای سال بهتر مرگ رو تمرین کنیم.
#پست_جدید
۱۲.۳k
۲۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.