بعد از مدت ها سلام قراره بترکونیم پس همراه من باشین
پارت ۷ ❤️عشق دزدیده ❤️
تهیونگ ویو:ست وارد خونه شد ونشست روی مبل کناره پنجره یواش رفتم سمتش وگفتم:دستت چطوره .
برگشت سمتم بعد یه مکث طولانی که کم کم داشتم تو نگاش غرق میشدم گفت: خوبم
تهیونگ ویو :چرا قلبم انقدر تند تند میزنه همش بخاطره اون نگاهاست انگار زخم جدیدی درون قلبم باز کرده بود حالا دوباره وجود پروانه ی زیبایم را حس میکنم .
پرش زمانی :روز آخر اردو بود تواین چند رو از همه چیزه بی تی اس خبر دار شده بودم داشتم دست هامو میشستم که جیهوپ آمد وبهم گفت:ست تو مدرسه خیلی محبوبی.
ست:باید باهم حرف بزنیم دنبالم بیا.
جیهوپ :دوباره؟؟
ست :آره بریم خونه مخفی.
ست ویو بالأخره رسیدیم به خونه ماسکم رو در آوردم وشروع کردیم به حرف زدن ست:هوسوکا تو فقط میدونی من کی هستم نفره بعدی که قصد آسیب بهش رو دارن تهیونگه جیهوپ:چی تهیونگ باشه پس باید مواظب تهیونگ باشیم.
ست:آره من خودم این کارو میکنم .
جیهوپ:اما چطوری
ست:چاره ای ندارم باید تمام مدت همراهتون باشم
جیهوپ :باشه بیا بریم ساعت دو باید برگردیم ست:باشه😘😘
تهیونگ ویو:ست وارد خونه شد ونشست روی مبل کناره پنجره یواش رفتم سمتش وگفتم:دستت چطوره .
برگشت سمتم بعد یه مکث طولانی که کم کم داشتم تو نگاش غرق میشدم گفت: خوبم
تهیونگ ویو :چرا قلبم انقدر تند تند میزنه همش بخاطره اون نگاهاست انگار زخم جدیدی درون قلبم باز کرده بود حالا دوباره وجود پروانه ی زیبایم را حس میکنم .
پرش زمانی :روز آخر اردو بود تواین چند رو از همه چیزه بی تی اس خبر دار شده بودم داشتم دست هامو میشستم که جیهوپ آمد وبهم گفت:ست تو مدرسه خیلی محبوبی.
ست:باید باهم حرف بزنیم دنبالم بیا.
جیهوپ :دوباره؟؟
ست :آره بریم خونه مخفی.
ست ویو بالأخره رسیدیم به خونه ماسکم رو در آوردم وشروع کردیم به حرف زدن ست:هوسوکا تو فقط میدونی من کی هستم نفره بعدی که قصد آسیب بهش رو دارن تهیونگه جیهوپ:چی تهیونگ باشه پس باید مواظب تهیونگ باشیم.
ست:آره من خودم این کارو میکنم .
جیهوپ:اما چطوری
ست:چاره ای ندارم باید تمام مدت همراهتون باشم
جیهوپ :باشه بیا بریم ساعت دو باید برگردیم ست:باشه😘😘
۶۷۹
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.