name:belife
part:18
ا.ت جیغ و فریادی میکرد که توی دهنش خفه میشدن.
ا.ت با پاهاش شروع کرد به تقلا کرد.
اون مرد پاهای ا.ت و بین پاهاش گذاشت و شروع کرد به بوسیدن گردن ا.ت و باز کردن زیپ نقره ای ا.ت
همون لحظه در باز و بسته شد و اون مرد سریع برگشتن با دیدن رییسش هین کشید و عقب رفت .
ا.ت با ترس چشای خیسش رو باز کرد و با دیدن اون مرد رو به رویی که عصبانیت زیاد به سروان خیره شده بود سریع پشتش رفت و به هق هق افتاد.
رییس قدمی جلو برداشت و لب زد : چه غلطی میکردی؟
سروان که با چشای درست به تهیونگ خیره شده بود با ترس گفت : ق...قربان ب...باور کنین...اون...ب..بهم قرص..داد
تهیونگ سمت دختری که از ترس به در تکیه داده بود و پایین لباسش رو توش دستش گرفته بود برگشت و سریع سمت سروان برگشت : یه دختر دبیرستانیو قرص تحریک کننده؟...من میدونم و تو...تا شب همینجایی تا بیام حسابت رو برسم
سروان سری تکون داد و سمت ا.ت رفت : قربان ...این...نامزمه...م..مگه نه
ا.ت با لمس شدن دستش توسط اون مرد جیغی کشید و سریع تهیونگ رو بغل کرد و....
.
.
.
.
##بی_تی_اس#سناریو#نامجون#جین#شوگا#هوسوک#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#کیپاپ#ویسگون
ا.ت جیغ و فریادی میکرد که توی دهنش خفه میشدن.
ا.ت با پاهاش شروع کرد به تقلا کرد.
اون مرد پاهای ا.ت و بین پاهاش گذاشت و شروع کرد به بوسیدن گردن ا.ت و باز کردن زیپ نقره ای ا.ت
همون لحظه در باز و بسته شد و اون مرد سریع برگشتن با دیدن رییسش هین کشید و عقب رفت .
ا.ت با ترس چشای خیسش رو باز کرد و با دیدن اون مرد رو به رویی که عصبانیت زیاد به سروان خیره شده بود سریع پشتش رفت و به هق هق افتاد.
رییس قدمی جلو برداشت و لب زد : چه غلطی میکردی؟
سروان که با چشای درست به تهیونگ خیره شده بود با ترس گفت : ق...قربان ب...باور کنین...اون...ب..بهم قرص..داد
تهیونگ سمت دختری که از ترس به در تکیه داده بود و پایین لباسش رو توش دستش گرفته بود برگشت و سریع سمت سروان برگشت : یه دختر دبیرستانیو قرص تحریک کننده؟...من میدونم و تو...تا شب همینجایی تا بیام حسابت رو برسم
سروان سری تکون داد و سمت ا.ت رفت : قربان ...این...نامزمه...م..مگه نه
ا.ت با لمس شدن دستش توسط اون مرد جیغی کشید و سریع تهیونگ رو بغل کرد و....
.
.
.
.
##بی_تی_اس#سناریو#نامجون#جین#شوگا#هوسوک#جیمین#تهیونگ#جونگکوک#کیپاپ#ویسگون
۱۴.۷k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.