Part 3
سه ساعت بعد...
نایون:لیا(اروم)
لیا: هوم چیه؟؟
نایون: خوابت برده که یونگی سرشو گذاشته روی شونه من خوابش برده من خجالت میکشم بهش دست بزنم بیا بلندش کن میخوام برم خونه..
لیا: اوم باشه(خوابالو)
اروم چشامو باز کردم دیدم نایون داره هودیشو میپوشه و کتونیاشو پاش کرد کولشو برداشت و در و باز کرد و رفت...
اولش خوابم میومد ولی از اونجایی که تنها زندگی میکرد و خیلی دیر وقت بود یواش دنبالش کردم تا سالم برسه خونه.
شوگا: وات د فاز نصفه شبی کجا داره میره؟ این که راه خونش نیس..
هندزفریشو زد تو گوشش و شروع کرد به خوندن اهنگ جرر چقدر ووکالش خفنه وسط اهنگ خوندن زد زیر گریه😒😶ماذا فاذا؟؟
رفت بالای پل داش زمزمه میکرد..
نایون:(گریه) نمیتونم تحملش کنم...یه چیزی توی وجودم داره منو عذاب میده...چرا هیچ حس و احساسی ندارم (داد)میخوام از اینجا دور شم جایی که هیچ کس منو نبینه...
از اونجایی که هیچکس نبود داش با خودش درد و دل میکرد.
یهو چشمم بهش افتاد....
نایون(گریه) مامان بابا یادتون میاد بهتون گفتم ترکم نکنید من تنها میمونم الان تنهام میخوام بیام پیشتون.
یهو پاشو گذاشت اونور پل لبه پل بود .... اگه پرت میشد تو دریا درجا میمرد...ارتفاع زیاد بود.
نکنه میخواد خودکشی کنههه!!!!!!!!!
...
نایون داشت خودشو پرت میکرد پایین که یهو شوگا میدوه سمتش و وقتی که نایون پشتش به شوگاس اون یه دستش و دور نایون حلقه میکنه و اونا محکم میکشش سمت خودش.....هر دوشون باهم میوفتن رو زمین ..شوگا بلند میشه
شوگا: تو مگه دیوونه شدی اگه الان من نبودم میمردی!! عقلتو از دس دادی(داد)
نایون: چرا نجاتم دادی(داد)
چرا نزاشتی بمیرم هاا(داد)گریه)
داش خودشو میزد همون موقع فهمیدم افسردگی داره و بدجور تنهاس ولی توی جمع از همه خوشحال تر رفتار میکنه...
رفتم و محکم دستاشو گرفتم ..
شوگا: نایون بس کن(داد)
نایون: تو به من چیکار داری شوگا بدن خودمه میخوام شکنجش کنم اصلا من نباید به این دنیا میومدم....من واسه چی ساخته شدم هااا( داد..گریه)
حواسم نبود یهو بلند گفتم : تو واسه اینکه با من باشی به این دنیا اومدی فهمیدی!!!!!!!
درجا خشکش زد...
شوگا: من از اول ازت بدم میومد..ولی حس میکنم الان دوست دارم...
نایون: بس کن من دوست ندارم!
شوگا: چیچرا؟؟
نایون: بهم نزدیک نشووووو(داد)
شوگا: چت شده.چیکار کردم که دوس نداری بهت نزدیک بشم.
نایون:(گریه)(داد)شوگا من مریضم پس به من دل نبند..
شوگا: هرکاری میکنم تا خوب شی....
نایون: من خوب نمیشم چون قلبم مشکل داره...
شوگا: قلبمو بهت بدم خوب میشی؟(پیشی گونه..ملوس)
نایون😶
شوگا: باهام بمون هر کاری میکنم تا خوبت کنم...
گایز وسط این فیک (تهیونگ) و دو تا دیگه از اعضا رو هم بیارم؟؟؟
نایون:لیا(اروم)
لیا: هوم چیه؟؟
نایون: خوابت برده که یونگی سرشو گذاشته روی شونه من خوابش برده من خجالت میکشم بهش دست بزنم بیا بلندش کن میخوام برم خونه..
لیا: اوم باشه(خوابالو)
اروم چشامو باز کردم دیدم نایون داره هودیشو میپوشه و کتونیاشو پاش کرد کولشو برداشت و در و باز کرد و رفت...
اولش خوابم میومد ولی از اونجایی که تنها زندگی میکرد و خیلی دیر وقت بود یواش دنبالش کردم تا سالم برسه خونه.
شوگا: وات د فاز نصفه شبی کجا داره میره؟ این که راه خونش نیس..
هندزفریشو زد تو گوشش و شروع کرد به خوندن اهنگ جرر چقدر ووکالش خفنه وسط اهنگ خوندن زد زیر گریه😒😶ماذا فاذا؟؟
رفت بالای پل داش زمزمه میکرد..
نایون:(گریه) نمیتونم تحملش کنم...یه چیزی توی وجودم داره منو عذاب میده...چرا هیچ حس و احساسی ندارم (داد)میخوام از اینجا دور شم جایی که هیچ کس منو نبینه...
از اونجایی که هیچکس نبود داش با خودش درد و دل میکرد.
یهو چشمم بهش افتاد....
نایون(گریه) مامان بابا یادتون میاد بهتون گفتم ترکم نکنید من تنها میمونم الان تنهام میخوام بیام پیشتون.
یهو پاشو گذاشت اونور پل لبه پل بود .... اگه پرت میشد تو دریا درجا میمرد...ارتفاع زیاد بود.
نکنه میخواد خودکشی کنههه!!!!!!!!!
...
نایون داشت خودشو پرت میکرد پایین که یهو شوگا میدوه سمتش و وقتی که نایون پشتش به شوگاس اون یه دستش و دور نایون حلقه میکنه و اونا محکم میکشش سمت خودش.....هر دوشون باهم میوفتن رو زمین ..شوگا بلند میشه
شوگا: تو مگه دیوونه شدی اگه الان من نبودم میمردی!! عقلتو از دس دادی(داد)
نایون: چرا نجاتم دادی(داد)
چرا نزاشتی بمیرم هاا(داد)گریه)
داش خودشو میزد همون موقع فهمیدم افسردگی داره و بدجور تنهاس ولی توی جمع از همه خوشحال تر رفتار میکنه...
رفتم و محکم دستاشو گرفتم ..
شوگا: نایون بس کن(داد)
نایون: تو به من چیکار داری شوگا بدن خودمه میخوام شکنجش کنم اصلا من نباید به این دنیا میومدم....من واسه چی ساخته شدم هااا( داد..گریه)
حواسم نبود یهو بلند گفتم : تو واسه اینکه با من باشی به این دنیا اومدی فهمیدی!!!!!!!
درجا خشکش زد...
شوگا: من از اول ازت بدم میومد..ولی حس میکنم الان دوست دارم...
نایون: بس کن من دوست ندارم!
شوگا: چیچرا؟؟
نایون: بهم نزدیک نشووووو(داد)
شوگا: چت شده.چیکار کردم که دوس نداری بهت نزدیک بشم.
نایون:(گریه)(داد)شوگا من مریضم پس به من دل نبند..
شوگا: هرکاری میکنم تا خوب شی....
نایون: من خوب نمیشم چون قلبم مشکل داره...
شوگا: قلبمو بهت بدم خوب میشی؟(پیشی گونه..ملوس)
نایون😶
شوگا: باهام بمون هر کاری میکنم تا خوبت کنم...
گایز وسط این فیک (تهیونگ) و دو تا دیگه از اعضا رو هم بیارم؟؟؟
۵.۵k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.