رمان لیلی پارت ۱۰
رمان لیلی پارت ۱۰
وارد حال شدیم عمارت به شکل قشنگی تزئین شده بود روی میز انواع آجیل شکلات شیرینی پاستیل بود نمیدونم چرا بد دلم هوس پاستیل رو کردم انگار ویار کردم دامن لباس عروسم رو جمع کردم روی مبل نشستم یکی از پاستیل ترش های شکری رو برداشتم توی دهنم کرد چشام رو بستم شروع به جویدنش کردم به آراد نگا کردم جوری عجیبی داشت بهم نگا میکرد
آراد
یک جوری اون پاستیل رو میخورد انگار صدسال هیچی نخورده عشق بچگیم زنم شد هیچ فکرشو نمیکردم اون لیلی لجباز شیطون الان زنمه
-میشه اینجوری نگا نکنی
بیشتر بهش خیره
-چجوری
-همین جوری که داری نگام میکنی
نگام رو ازش گرفتم رفتم بالا در اتاق رو باز کردم این اتاق منه هان با شمع های قرمز بادکنک قرمز سفید تزئین شده بود روی تخت گل رز بود اتاق بوی خیلی خوبی میداد کرواتم رو شل کردم کتم رو درآورم خودم رو روی تخت پرت کردم چشام رو بستم این سمتی رفتم اون سمتی رفتم خوابم نمیبرد رفتم سرم درد میکرد رفتم پایین آب بخورم از پله ها پایین اومدم چون خونه دوبلکس بود نگاهم بع حال خورد لیلی خوابش برد بود روی مبل
وارد حال شدیم عمارت به شکل قشنگی تزئین شده بود روی میز انواع آجیل شکلات شیرینی پاستیل بود نمیدونم چرا بد دلم هوس پاستیل رو کردم انگار ویار کردم دامن لباس عروسم رو جمع کردم روی مبل نشستم یکی از پاستیل ترش های شکری رو برداشتم توی دهنم کرد چشام رو بستم شروع به جویدنش کردم به آراد نگا کردم جوری عجیبی داشت بهم نگا میکرد
آراد
یک جوری اون پاستیل رو میخورد انگار صدسال هیچی نخورده عشق بچگیم زنم شد هیچ فکرشو نمیکردم اون لیلی لجباز شیطون الان زنمه
-میشه اینجوری نگا نکنی
بیشتر بهش خیره
-چجوری
-همین جوری که داری نگام میکنی
نگام رو ازش گرفتم رفتم بالا در اتاق رو باز کردم این اتاق منه هان با شمع های قرمز بادکنک قرمز سفید تزئین شده بود روی تخت گل رز بود اتاق بوی خیلی خوبی میداد کرواتم رو شل کردم کتم رو درآورم خودم رو روی تخت پرت کردم چشام رو بستم این سمتی رفتم اون سمتی رفتم خوابم نمیبرد رفتم سرم درد میکرد رفتم پایین آب بخورم از پله ها پایین اومدم چون خونه دوبلکس بود نگاهم بع حال خورد لیلی خوابش برد بود روی مبل
۷.۹k
۰۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.