بی نهایت
P²²
ته : معلومه ..
ا.ت : الان یعنی چی؟ یعنی بده ؟ این حرفت در دادگاه بر علیه تو استفاده میشه «گریه الکی»
ته : نه .. چطور ممکنه «گریه الکیی»
سریع نشستم رو میز که ته هم نشست .
ته : خب .. آجومای من حالش خوبه؟
آجوما : آره .
کمی گذشت و شروع کردیم به خوردن خوراکی ها . آروم از جام بلند شدم و گفتم : من میرم یکم دراز بکشم .
بلافاصله بلند شدم و رفتم داخل .. نگاهی به پله ها کردم . انگار با دیدنشون کل انرژی هام رفت .. مثل لاکپشت آروم آروم رفتم بالا و وارد اتاق شدم .. به بدنم کشی آوردم و سمت میز رفتم و موهام رو کمی شونه کردم و بافتم .
ا.ت : جووون .. چه جذابی توووو ...
خنده ای به کارم کردم و سمت تخت رفتم و دراز کشیدم . پتو رو دورم پیچیدم و خوابیدم ...
دو ساعت بعد :
با احساس نفسای گرمی تو گردنم آروم چشمام رو باز کردم . دستمو دور گردنش حلقه کردم .
ته : نمیگی بعد یه هفته که دلم برات تنگ شده نباید بخوابی ؟ من هنوز درست حسابی ندیدمت جوجه !
ا.ت : خوابم میاااد .. بیا توام بخواب !
بدون حرفی ب//وسه ی آرومی شروع کرد . دستی به سرم کشید و آروم جدا شد و لبخندی زد .
ته : آیگووو .. قیافشو ببین !
ا.ت : قیافم چشه مگه .. خیلیم خوشگلم .
ته : اون که صد .. کیوت شدی .. کوک نگفت کجا میره ؟
ا.ت : بره به جهنم .
ته : آخه هرچی زنگ میزنم جواب نمیده !
ا.ت : نکنه بلایی سرش اومده باشه ؟
ته : نگران نباش .. حتما کاری داره .
ته : معلومه ..
ا.ت : الان یعنی چی؟ یعنی بده ؟ این حرفت در دادگاه بر علیه تو استفاده میشه «گریه الکی»
ته : نه .. چطور ممکنه «گریه الکیی»
سریع نشستم رو میز که ته هم نشست .
ته : خب .. آجومای من حالش خوبه؟
آجوما : آره .
کمی گذشت و شروع کردیم به خوردن خوراکی ها . آروم از جام بلند شدم و گفتم : من میرم یکم دراز بکشم .
بلافاصله بلند شدم و رفتم داخل .. نگاهی به پله ها کردم . انگار با دیدنشون کل انرژی هام رفت .. مثل لاکپشت آروم آروم رفتم بالا و وارد اتاق شدم .. به بدنم کشی آوردم و سمت میز رفتم و موهام رو کمی شونه کردم و بافتم .
ا.ت : جووون .. چه جذابی توووو ...
خنده ای به کارم کردم و سمت تخت رفتم و دراز کشیدم . پتو رو دورم پیچیدم و خوابیدم ...
دو ساعت بعد :
با احساس نفسای گرمی تو گردنم آروم چشمام رو باز کردم . دستمو دور گردنش حلقه کردم .
ته : نمیگی بعد یه هفته که دلم برات تنگ شده نباید بخوابی ؟ من هنوز درست حسابی ندیدمت جوجه !
ا.ت : خوابم میاااد .. بیا توام بخواب !
بدون حرفی ب//وسه ی آرومی شروع کرد . دستی به سرم کشید و آروم جدا شد و لبخندی زد .
ته : آیگووو .. قیافشو ببین !
ا.ت : قیافم چشه مگه .. خیلیم خوشگلم .
ته : اون که صد .. کیوت شدی .. کوک نگفت کجا میره ؟
ا.ت : بره به جهنم .
ته : آخه هرچی زنگ میزنم جواب نمیده !
ا.ت : نکنه بلایی سرش اومده باشه ؟
ته : نگران نباش .. حتما کاری داره .
۶۱۹
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.